عذر تقصير به پيشگاه فاطمه - جامی از زلال کوثر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جامی از زلال کوثر - نسخه متنی

محمد تقی مصباح یزدی؛ گردآورنده: محمدباقر حیدری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



عذر تقصير به پيشگاه فاطمه


 


پيرامون شخصيت وجودى و مقام معنوى فاطمه ى مرضيه عليهاالسلام بسى كتاب ها نگاشته شده و فراوان سخن ها رانده شده است، اما گويا اگر هزاران برابر آن نيز از قلمرو ذهن و انديشه ى بشر به درآيد و صورت گفتار يا نوشتار پذيرد، باز قطره اى باشد از اقيانوس بى كرانه ى فضيلت هاى حضرتش.
آرى اوج انديشه ى انديشمندان عالم را در غواصى به ژرفناى اقيانوس ناكرانمند كوثر، جزء حيرانى و شيفتگى چاره اى نيست:





  • وهم، به اوج قدس ناموس الاه، كى رسد؟فهم كه نعمت بانوى خلوت كبريا كند؟




  • فهم كه نعمت بانوى خلوت كبريا كند؟فهم كه نعمت بانوى خلوت كبريا كند؟





 


 


[ محمد حسين غروى اصفهانى، ديوان: ص 39. ]


 



مگر آنكه الهامات ويژه ى الهى يارى گر انديشه ها و ناطقه ها گردد تا بتوان قطره اى روح فزا از زلال بى مثال كوثر چشيد و بر كام تشنه ى جان ها چشانيد:





  • ناطقه ى مرا مگر روح قدس مدد كندتا كه ثناى حضرت سيده ى نسا كند.




  • تا كه ثناى حضرت سيده ى نسا كند.تا كه ثناى حضرت سيده ى نسا كند.





 


 


[ محمد حسين غروى اصفهانى، ديوان: ص 39. ]


 



جايى كه عارفى چون حضرت امام، با آن عظمت علمى و مقام معنوى اش، از درك حتى گوشه اى از مقامات حضرت زهرا عليهاالسلام اظهار عجز و ناتوانى مى كند [ مجموعه ى كامل فرموده هاى حضرت امام خمينى رضوان الله تعالى عليه درباره ى حضرت زهرا عليهاالسلام، به صورت موضوعى و تحت قالب و نظمى نوين، در پيوست شماره ى 1 همين كتاب به محضر همه ى دوست داران و دل سپردگان آن حضرت،تقديم شده است. ] و قلمرو خيال و عقل بشر را بسى فروتر از قله ى قدر و منزلت حضرتش معرفى مى نمايد، از ديگران چه برخواهد آمد:





  • آن جا كه عقاب پر بريزداز پشه ى لاغرى چه خيزد؟!




  • از پشه ى لاغرى چه خيزد؟!از پشه ى لاغرى چه خيزد؟!





 


فاطمه ى زهرا عليهاالسلام زنى است كه افتخار خاندان وحى بوده، چون خورشيدى بر تارك اسلام عزيز مى درخشد، زنى كه فضايل او هم طراز فضايل بى نهايت پيامبراكرم و خاندان عصمت و طهارت بوده است. هر كسى با هر بينشى درباره ى او گفتارى دارد، اما احدى از عهده ى ستايش او برنيامده است؛ چراكه احاديث رسيده از خاندان وحى به اندازه ى فهم مستمعان بوده است كه دريا را در كوزه اى نتوان گنجاند، و ديگران هر چه گفته اند به مقدار فهم خود بوده است؛ نه به اندازه ى مرتبت او. [ ويراسته ى قسمتى از پيام حضرت امام رحمت الله در تاريخ 15/ 2/ 1359. صحيفه ى نور 12، ص 72. ]
و چگونه درك و توصيف عظمت فاطمه براى احدى ممكن و ميسور باشد، در حالى كه او به اوج مقام فناى فى الله رسيده، محو در اسما و صفات الهى گرديده و مظهر تام جمال و جلال خداوندى گشته است:





  • كيست زهرا؟ مظهر كل الجمالكيست زهرا؟ عاشق ذات خدامظهر اسماء و اوصاف خدا.




  • كيست زهرا؟ مظهر كل الجلالمظهر اسماء و اوصاف خدا.مظهر اسماء و اوصاف خدا.





 


[ محمد رضا ربانى، آيينه ى ايزدنما: ص 191. ]
از اين روى پى برى به كنه ذات فاطمه ى لاهوتى، به همان اندازه بعيد و دست نايافتنى است كه آگاهى از ذات ربوبى. و همين است رمز اين فرموده ى امام صادق عليه السلام كه درك كنه صفات پيامبر، امامان و مؤمنان حقيقى را، هم طراز درك كنه صفات خداوند، ناممكن و دست نايافتنى معرفى مى فرمايند:
خلايق از پى برى به كنه خداوند ناتوانند و همان سان كه ياراى رسيدن به گوهر صفت خدا را ندارند، از دريافت ژرفاى صفت رسول خدا صلى الله عليه و آله نيز عاجزند، و همچنان كه از پى برى به كنه صفت پيامبر عاجزند، از درك ژرفاى صفت امام نيز بى بهره اند و همان گونه كه امام را چنان كه بايد نمى توانند شناخت، از شناخت حقيقت مؤمن نيز چنان كه بايد، ناتوانند [ الامام صادق عليه السلام: لا يقدر الخلايق على كنه صفه الله عزوجل، فكما لا يقدر على كنه صفه الله عزوجل فكذلك لا يقدر كنه صفه رسول الله و كما لا يقدر على كنه صفه الرسول فكذلك لا يقدر على كنه صفه الامام و كما لا يقدر على كنه صفه الامام و كما لا يقدر على كنه صفه الامام كذلك لايقدر على كنه صفه المومن. ]





  • خرد آن گه تواند مدح او گفتوجودش، اصل خلقت راست مقصودنمودش، ذات بى چون راست مظهر.




  • كه ره جويد به ذات پاك دارونمودش، ذات بى چون راست مظهر.نمودش، ذات بى چون راست مظهر.





 


[ شعر از محمد حسين ميرزا نادرى، معروف به «اميرالشعراء». مناقب فاطمى در شعر فارسى، احمد احمدى بيرجندى: ص 56. ]
آرى، فاطمه «مجهوله القدر» است؛ همان گونه كه «مخفيه القبر» است. [ المخفيه قبرها، المجهوله قدرها. ] منزلت و قدر او مجهول و نهان است، همان سان كه تربت و قبر او مخفى و پنهان است. او، از آن روى فاطمه ناميده شده است كه مردمان از شناخت حقيقت او بسى جدا افتاده و دور مانده اند؛ انما سميت فاطمه، لان الخلق فطموا عن معرفتها. [ محمد حسين غروى اصفهانى، ديوان: ص 39. ]
بارى، مقصود اين نوشتار، تنها عرض ادب و ارادت به پيشگاه پرعظمت حضرت صديقه ى طاهره عليهاالسلام مى باشد و بس؛ وگرنه برترين پايه هاى انديشه ى بشرى از رسيدن به ستيغ رفيع مقام معنوى اش بسى ناتوان و زيباترين كلمات در توصيفت شأن والايش، بسى نارساست:





  • ما را كجا به كوى تو ممكن بود وصولدر وصف ذات پاك و كرامات بى حدتگرديده نطق، الكن و حيران شود عقول.




  • كانجا خيال را نبود قدرت نزولگرديده نطق، الكن و حيران شود عقول.گرديده نطق، الكن و حيران شود عقول.





 


[ شعر از ميرزا محمد محيط قمى،ملقب به «شمس الفصحا». مناقب فاطمى در شعر فارسى: ص 78. ]
قم المقدسه
محمدباقر حيدرى

/ 95