صدای پای آب نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

صدای پای آب - نسخه متنی

سهراب سپهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صداي پاي
آب



اهل كاشانم

روزگارم بد
نيست

تكه ناني دارم
خرده هوشي سر سوزن شوقي

مادري دارم
بهتراز برگ درخت

دوستاني
بهتر از آب روان

و خدايي
كه دراين نزديكي است

لاي اين
شب بوها پاي آن كاج بلند

روي
آگاهي آب روي قانون گياه

من
مسلمانم

قبله ام
يك گل سرخ

جانمازم چشمه
مهرم نور

دشت سجاده من

من
وضو با تپش پنجره ها مي گيرم

در نمازم
جريان دارد ماه جريان دارد طيف

سنگ از
پشت نمازم پيداست

همه ذرات
نمازم متبلور شده است

من نمازم
را وقتي مي خوانم

كه اذانش را
باد گفته باشد سر گلدسته سرو

من
نمازم را پي تكبيره الاحرام علف مي خوانم

پي قد قامت موج

كعبه ام
بر لب آب

كعبه ام
زير اقاقي هاست

كعبه ام
مثل نسيم باغ به باغ مي رود شهر
به شهر

حجرالاسود من روشني باغچه است

اهل
كاشانم

پيشه ام
نقاشي است

گاه گاهي
قفسي مي سازم با رنگ مي فروشم به شما

تا به
آواز شقايق كه در آن زنداني است

دل تنهايي تان
تازه شود

چه خيالي
چه خيالي ... مي دانم

پرده ام
بي جان است

خوب مي
دانم حوض نقاشي من بي ماهي است

اهل
كاشانم

نسبم
شايد برسد

به گياهي
در هند به سفالينه اي از خاك سيلك

نسبم
شايد به زني فاحشه در شهر بخارا برسد

پدرم پشت دو بار آمدن چلچله
ها پشت دو برف

پدرم پشت دو
خوابيدن در مهتابي

پدرم پشت
زمانها مرده است

پدرم
وقتي مرد آسمان آبي بود

مادرم بي
خبر از خواب پريد خواهرم زيبا شد

پدرم وقتي
مرد پاسبان ها همه شاعر بودند

مرد بقال
از من پرسيد : چند من خربزه مي خواهي ؟

من از او
پرسيدم : دل خوش سيري چند ؟

پدرم نقاشي مي
كرد

تار هم
مي ساخت تار هم ميزد

خط خوبي
هم داشت

باغ ما
در طرف سايه دانايي بود

باغ
ما جاي گره خوردن احساس و گياه

باغ ما
نقطه برخورد نگاه و قفس و آيينه بود

باغ
ما شايد قوسي از دايره سبز سعادت
بود

ميوه
كال خدا را آن روز مي جويدم در خواب

آب بي
فلسفه مي خوردم

توت بي
دانش مي چيدم

تا اناري
تركي بر مي داشت دست فواره خواهش مي شد

/ 11