قصه ظهر جمعه

لطفا منتظر باشید ...
پنهان کردن پلیر
صوت تبیان بارگذاری صوت
آلبــــوم
تک فایــــل
ویدئوهــــا
داستان «نجات شخصی که همه گمان به مردن او کرده بودند» (3:34)
00':00''
19847
44
0
داستان "شاه و پیرمرد" «یک روز شاه با اسبی زیبا به شکار رفته بود...» (19:20)
00':00''
40489
53
0
داستانی از رویای صادق شخصی که به همه سادات کمک می کرد (4:06)
00':00''
5535
13
0
داستان رویای صادقه مرحوم ملا علی کازرونی درباره حق پدر و مادر (4:37)
00':00''
5996
5
0
داستان عالمی که درخواست صاحب شدن طی الارض را از اهل دلی کرد (6:08)
00':00''
6717
-1
0
داستان شیخ محمد انصاری و سفر به سامرا (4:06)
00':00''
3581
3
0
داستان زنی که حضرت فاطمه(س) را در خواب می بیند و از حضرت راه رستگاری می خواهد و حضرت زهرا(س) به او می فرماید باید به وظایف شش گانه ای که خداوند بر زنها گذاشته عمل کند (4:53)
00':00''
7638
8
0
داستان روشن ماندن یک شمعی به اندازه یک بند انگشت در شب به برکت مادر (3:36)
00':00''
4926
5
0
داستانهایی از زندگانی و اقدامات امیرکبیر « داستان سماور روسی » (13:34)
13':34''
8436
3
0
داستانهایی از زندگانی و اقدامات امیرکبیر « داستان تاسیس اداره آگاهی » (5:23)
05':23''
3994
6
0
داستانهایی از زندگانی امیرکبیر «داستان قتل امیرکبیر در حمام فین کاشان» (21:28)
21':28''
5022
11
0
این قصه یکی از داستان‌های برنامه "قصه ظهر جمعه" است/داستان شیخ محمد انصاری که به سامرا مشرف شده بود و...(4:41)
00':00''
4794
9
0
قصه ظهر جمعه با صدای محمدرضا سرشار،"سال ها پیش و در شهری و ولایتی سه جوان ترک یار و دیار کردند. این سه جوان که اسمشان شمس و عامر و حسام بود با امید بدست آوردن پول بی حساب و ثروت بی شمار دل به سفر سپردند. آن ها رفتند تا دور از چشم این و آن به کار مشغول شوند و بعد هم با دست پر به خانه و کاشانه ی خود برگردند..." (26:02)
00':00''
35788
29
0
تیتراز قصه ظهر جمعه با صدای محمدرضا سرشار (1:12)
00':00''
67160
29
0

هنرمندان