حجت الاسلام والمسلمين محمد حسن زماني - کیفیت صلوات از نگاه فریقین نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کیفیت صلوات از نگاه فریقین - نسخه متنی

محمد حسن زمانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

طلوع-شماره 6

حجت الاسلام والمسلمين محمد حسن زماني

چكيده

«صلوات» از شعارهاى مشترك كل امت اسلامى است كه صريح قرآن كريم به آن دستور داده است. اما متاسفانه كيفيت عبارت اين شعار در بين دو فرقه بزرگ اسلامى مورد اختلاف قرار گرفته است. ضرورت اتحاد امت اسلامى اقتضا مي‌كند كه دو فرقه در اين زمينه هم به وحدت نظر برسند.

وجود دهها روايت و حديث نبوى كه راهنماى كيفيت صلوات است در حل اين اختلاف نقش عمده دارد. تبيين اين امر نيز از رسالت‌هاى روحانيت و محققان و مؤلفان شيعه است، به ويژه اگر اين احاديث از كتب خود اهل سنت جمع‌آورى و تدوين گردد.

مقاله حاضر اقدامى است در همين زمينه و براى تحقق همين هدف. اين نوشتارگامى ابتدايى و شايسته تكميل توسط ديگر محققان است. اميد است براى جويندگان و پژوهشگران معارف حقيقى اسلام مؤثر افتد.

بارها اتفاق افتاده است كه عزيزان اهل سنت از ما سؤال كرده‌اند كه: چرا شما شيعيان مقيد هستيد كه حتماً در صلوات‌ها «آل محمد» را ذكر كنيد؟ شما مي‌گوييد:

«اللهم صل على محمد و آل محمد»

در صورتى كه علماى اهل سنت دركتاب‌ها ونوشته‌ها و سخنراني‌هاى خود معمولاً به صلوات بر خود پيامبر اكتفا مي‌كنند و مى‌گويند: «صلى الله عليه وسلم» و اگر احياناً نام «آل محمد» را نير در صلوات ببرند، صلوات بر اصحاب پيامبر(ص) را نيز اضافه مي‌كنند و مي‌گويند: «اللهم صل على محمد و آله و صحبه». آيا كدام يك مطابق با سنت است و كدام يك ابتكار و اختراع بعضى متعصبين مذهبى است؟

به هر حال اين عزيزان سؤال كننده انتظار دارند كه همه مسلمين و پيروان خاتم انبيا(ص) در اين موضوع به وحدت برسند. چرا كه وحدت در اين گونه مسائل كارى است ممكن، و راهش نيز اين است كه همگى مطيع خاتم انبيا (ص) باشيم و فقط به دستورها و رهنمودهاى ايشان عمل كنيم.

در پاسخ اين برادران عزيز و در برابر محبت آنان كه به جاى اعتراض خواستار توضيح نظرها واعتقادات شيعه شده‌اند و نيز براى رفع ابهام از انديشه‌هاى ديگر عزيزانى كه اين سؤال را در ذهن دارند، مبانى اين صلوات شيعيان را به طور مختصر ارائه مي‌كنيم. زيرا معتقديم منشأ بسيارى از اختلافات و بدبيني‌هاى پيروان مذاهب اسلامى با يكديگر، بي‌اطلاعى و دورى و عدم آشنايى با واقعيت افكار و عقايد يكديگر است، و اگر روزى همه مسلمين با يكديگر روابط كامل برقرار كنند و مستقيماً در جريان صداقت و خلوص و خداجويى و تسليم در برابر خدا و رسول خدا (ص) و قرآن و انديشه‌هاى واقعى يكديگر قرار گيرند ، ديگر بدبينى و عناد و پرهيز از يكديگر را كنار خواهند نهاد.

اكنون مطالب اين نوشتار را در هفت بخش تقديم مى داريم.

فلسفه تشريع صلوات

علاوه بر اين كه صلوات و سلام فرستادن مسلمانان بر پيامبر اكرم (ص) گونه‌اى تشكر و سپاس‌گزارى از زحمات طاقت فرساى 23 ساله رسول گرامى اسلام (ص) است و قدردانى هر مسلمان از نعمت «هدايت» و «ابلاغ پيام الهي» كه از بزرگ‌ترين نعمت‌هاى خداوند است لازم مي‌نمايد، از نظر روان شناسى و علم النفس نيز خود اين صلوات و سلام فرستادن و دعا براى آن حضرت نمودن، موجب تحكيم و ريشه‌دارتر شدن محبت به آن حضرت مي‌شود و به تبع اين زمينه سازى روحى، تبعيت بيشتر شخص را از رهنمودهاى آن حضرت فراهم مي‌كند.

افزون بر اين، كه عبارت صلوات ( اللهم صل على محمد و آل محمد) يك دعاست. همچنين كلمه «صلوات» به معناى انعطاف و عطف توجه خداوند و نزول رحمت االهى است كه مسلمانان هنگام صلوات فرستادن و گفتن جمله «أللهم صل على محمد و آل محمد» دعا مي‌كنند و از خداوند مي‌خواهند كه عطف توجه و رحمت بيشترى بر پيامبر اكرم (ص) ومعصومان (ع) داشته باشد و انوار مقدس وارواح مطهر آنان را به درجات بالاترى از قرب الهى ارتقا دهد.[1]

مفهوم صلوات

كلمه «صلوات» در لغت علاوه بر آن‌كه ابتدا به معناى «روشن كردن آتش» آمده است، طبق نظر بسيارى از لغويين به معناى «دعا، تبريك و تمجيد» است؛ چنان كه در اصطلاح شرع اسلام وقاموس قرآن هم به همين سه معنا به كار برده شده است. مثلاً در آيه «خذ من اموالهم صدقه تطهرهم و تزكيهم و صل عليهم إن صلوتك سكن لهم ...»، مقصود دعاى پيامبر(ص) براى مسلمانان زكات دهنده است .

«اما صلوات خداوند بر اوليا و مؤمنان به معناى تزكيه و بخشش و پاك سازى آنها از معايب است؛ مثل آيه شريفه «اولئك عليهم صلوات من ربهم و رحمه.» «سلام» نيز در لغت و اصطلاح به معناى سلامت از عيوب ظاهر و باطن است. اكنون حديث شريفى از معصومان (ع) را كه در خصوص صلوات خدا و مردم بر پيامبر اكرم است ملاحظه بفرماييد:

عن ابى المغرا عن ابى الحسن فى حديث قال: قلت: ما معنى صلوه الله و صلوه ملائكته و صلوه المومن؟ قال: صلوه الله رحمه من الله و صلوه الملائكه تزكيه منهم له و صلوه المؤمنين دعاء منهم له.[2]

طبق اين حديث شريف، صلوات خدا به معناى نزول رحمت ذات لا يزال بر آن حضرت و صلوات ملائكه مدح و تجليل و منزه شمردن حضرت و صلوات مؤمنان دعا براى آن بزرگوار است.

تعريف اهل بيت پيامبر(ص)

كلمه «اهل» و «آل» در لغت به معناى خانواده و خاندان است كه بالتبع شامل همسر و فرزندان و نوه‌ها مي‌شود.[3] درمورد « اهل بيت پيامبر» و «آل بيت النبي» نيز اگر دليل خاص بر محدوديت مفهوم آن از نظر پيامبر اكرم (ص) نداشتيم، آن را شامل همسران و فرزندان مي‌شمرديم؛ ولى احاديث خاصى وجود دارد كه دلالت مي‌كند مقصود خداوند و پيامبر اكرم از «اهل بيت پيامبر» فقط حضرت فاطمه (س) و على (ع) و فرزندان معصوم آنها مي‌باشند.

بخش اول: صلوات دستور قرآن است

بايد دانست كه اصل موضوع صلوات فرستادن بر رسول خدا (ص) نه ابتكار مسلمين بوده و نه آن كه نعوذبالله خود حضرت براى نفع خويش اين دستور را به مسلمين داده است. خداوند متعال آن حضرت را كه شايسته‌ترين بندگان و برجسته‌ترين و كامل‌ترين انسان در طول تاريخ بشريت، بلكه عالي‌ترين تجلى خدا در كل نظام آفرينش است و همه موجودات عالم حتى فرشتگان الهى در پرتو نور كمالات و افاضات او به امر ذات لا يزال زندگى مي‌كنند، لايق براى صلوات و درود خويش دانسته است، و نه تنها به همه ملائكه كرام و فرشتگان خويش امر كرده كه بر آن حضرت صلوات و درود بفرستند ، بلكه اين موضوع را توسط پيك وحى، جبرئيل امين، به رسولش (ص) و بندگان مؤمنش ابلاغ كرده، و از همه مؤمنين خواسته است كه بر اين پيامبر بزرگ و مصلح بزرگوار تاريخ و راهنماى ارجمند بشريت صلوات و درود بفرستند:

ان الله و ملائكته يصلون على النبى يا ايهاالذين آمنوا صلوا عليه و سلموا تسليماً؛[4]

همانا خداوند و فرشتگان او بر پيامبر درود مي‌فرستند، اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما (هم) بر آن پيامبر صلوات و بهترين سلام بفرستيد.

صلوات فرستادن آن قدر در دين مبين اسلام مهم است كه شرط استجابت دعا شده است و احاديث متعددى در كتب روايى اهل سنت وارد شده است مبنى بر اينكه هر دعايى كه انسان بكند، حجابى بين آن دعا و خداوند قرار دارد مگر آن كه صلوات فرستاده شود. پيامبر اكرم(ص) فرموده است:

الدعاء محجوب حتى يصل على محمد و اهل بيته، اللهم صل على محمد و آله. [5]

اين نكته لازم يادآورى است كه قرآن كريم فقط كليات معارف و عقايد و دستورهاى الهى را بيان كرده است و براى شرح و تفضيل آنها بايد به رسول خدا (ص) مراجعه كرد. احاديث نبوى شرح و تفصيل و تفسير آيات قرآن‌ند كه خدا علم به تفصيل احكام را در قلب رسول الله نهاد تا با زبان ايشان بيان شود. مثلاً خداوند در قرآن اصل دستور نماز خواندن را با جمله «اقيموالصلوه» بيان كرده است، اما خصوصيات نماز مثل تعداد ركعات صبح و ظهر وعصر و مغرب و عشاء و خصوصيات اذكارى كه بايد در نماز خوانده شود در قرآن نيامده است، و بيان آن به عهده رسول خدا (ص) است و ما نيز از ايشان آموخته‌ايم. موضوع صلوات هم همين گونه است . قرآن اصل لزوم فرستادن صلوات را بر پيامبر اكرم (ص) بيان كرده است، اما هيچ انتظار نبايد داشت كه خصوصيات و چگونگى صلوات را نيز قرآن بيان كند تا اگر خصوصيتى را در قرآن نديديم، ادعا كنيم كه صلوات هيچ خصوصيت و كيفيتى خاص ندارد و به توصيه و دستور العمل‌هاى پيامبر گرامى اسلام توجه نكنيم.

بخش دوم: جايگاه آل محمد(ص) در اسلام

اگر نظرى به جايگاه و موقعيت آل و اهل بيت پيامبر اكرم (ص) در قرآن و احاديث نبوى بيفكنيم و به مقام والايى كه آنها در پيشگاه خداوند متعال دارند و نيز به نقش مهمى كه طبق بيانات نبوى (ص) در نشر و تبيين فرهنگ اسلام ايفا مي‌كنند توجه نماييم، آن وقت سرّ لزوم صلوات بر آل را بهتر درك خواهيم كرد.

آل محمد و اهل بيت ايشان انوار مقدسه‌اى هستند كه آيه تطهير[6] در شأن آنان نازل شده، و ولايت آنها را آيات اطاعت اولى الامر[7] و تبليغ[8] و اكمال دين و اتمام نعمت [9] و ولايت[10] گواهى داده است. آنان اهل الذكر[11]هستند كه بايد ديگران از آنان سؤال كنند. ستارگاني[12] هستند كه مردم[13]، به ويژه متقين[14]، توسط آنها راه هدايت مي‌يابند ومحبت و پيوند با آنان اجر رسالت[15] خاتم انبياست. آنان نعمت بزرگ خدا براى امت اسلام هستند كه خداوند امت را درباره رفتار با آنان مواخذه خواهد كرد.[16]

آنان دانشمندانى هستند كه كل علم الكتاب نزد آنان است[17] و به عنوان حجت‌هاى الهى در مباهله رسول الله (ص) با نصارى نجران شركت كردند[18]. آنها خانواده لولوء و مرجان‌اند[19] و به خاطر انفاق فراوانشان نه تنها نشان آيه ايثار[20] را از خداوند گرفته‌اند، بلكه سوره «هل اتي» را خداوند به آنان هديه كرده است.[21]

آنها يكى از دو ثقل گرانبها هستند كه پيامبر گرامى اسلام آنها را جايگزين خود در امت قرار داد وآنها را قرين و عدل قرآن ساخت.[22] آنان كشتى نجات امت‌اند و هركس به آنان تمسك جويد نجات پيدا مي‌كند و الا هلاك مي‌شود.[23]

آنان متشكل‌اند از پاره تن پيامبر (ص)[24] و سرور جوانان اهل بهشت[25] و برادر[26]، وصى و داماد پيامبر و پرچمدار ايشان در دنيا و آخرت[27]، يعنى اولين كسى كه به او ايمان آورد[28] و مولود كعبه و همچون كعبه بود[29] و راه و واسطه ورود به شهر علم پيامبر (ص)[30] و لذا دانشمندترين اصحاب حضرت بود .[31]

بخش سوم: آل محمد چه كسانى هستند؟

روايات گوناگونى از پيامبر اكرم (ص) درباره معرفى آل محمد (ص) در كتب حديثى شيعه و سنى وجود دارد كه مضمون آنها اين است: علي(ع) و فاطمه (ع) و حسن (ع) و حسين (ع) آل محمد (ص) هستند و طبعاً در نسلهاى بعدى هم عنوان آل محمد (ص) جز بر فرزندان ايشان صادق نمى باشد.

به عنوان نمونه يكى از آن روايات را از منابع اهل سنت نقل مي‌كنيم :

عن ام سلمه قالت: ان رسول الله(ص) قال لفاطمه(ع): ايتينى بزوجك و ابنيك ، فجائت بهم فالقى عليهم كساء فدكياً ثم وضع يده عليهم ثم قال: اللهم ان هولاء آل محمد ، فاجعل صلواتك و بركاتك على محمد و آل محمد انك حميد مجيد قالت ام سلمه : فرفعت الكساء لا دخل معهم فجذبه من يدى و قال: انك على خير؛[32]

ام سلمه، همسر رسول خدا(ص)، گفته است: پيامبر اكرم (ص) به فاطمه فرمود: همسر و دو پسرت را نزد من بياور. فاطمه آنها را خدمت حضرت آورد. رسول اكرم (ص) كساى فدكى بر روى آنها افكند و دست مبارك خويش را بر آنها نهاد و عرض كرد: بار خدايا! اينان آل من هستند، پس صلوات و بركات خودت را بر محمد و آل محمد قرار بده، به درستى كه حميد(ستوده) و بزرگواري. ام سلمه مى گويد: من هم گوشه كسا را بالا زدم تا در اين جمع مقدس آل محمد داخل شوم، اما حضرت كسا را از من گرفت و به من فرمود: تو بر خير هستى ( اما اجازه عضويت در آل محمد را به من نداد).

بخش چهارم: روايات اهل سنت درباره كيفيت صلوات

چندين قول از صحابه بزرگ رسول خدا (ص) از قبيل ابى سعيد خدرى، عايشه، ابن عباس، بريده خزاعى، ابى مسعود انصارى، طلحه، ابى هريره، انس بن مالك، كعب بم عجره، زيد بن خارجه، ابى حميد ساعدى، حارث بن خزرج، محمد بن عبدالله ابن زيد انصارى، عبدالله بن عمرو عاص، عبدالله ابن عمر و على (ع) نقل شده است كه:

خدمت رسول خدا بوديم. از حضرت سوال شد: يا رسول الله، ما سلام دادن بر شما را آموخته‌ايم. بفرماييد چگونه برشما صلوات بفرستيم؟ حضرت در پاسخ فرمودند: بگوييد: اللهم صل على محمد و آل محمد.

البته در اكثر اين احاديث، صلوات بر ابراهيم و آل ابراهيم نيز ضميمه صلوات بر محمد و آل محمد است و شايد سرّ آن اين باشد: همچنان كه آل ابراهيم خاندانى بود كه در طول تاريخ، پيامبران بسيارى از اين خاندان براى هدايت بشر مبعوث شدند و دين و شريعت ابراهيم را ادامه دادند و ترويج نمودند، آل محمد (ص) هم با داشتن امامان بزرگوارى كه وارث علم خاتم انبيا و ثقل اصغر و عدل و مترجمان و مفسران قرآن بودند، شريعت محمدى (ص) ودين اسلام را ترويج و حقايق و معارف آن را در طول تاريخ احيا نمودند و تداوم بخشيدند.

اكنون در آغاز اين احاديث را ارائه مي‌كنيم و سپس ديگر احاديثى را كه خود رسول گرامى اسلام (ص)، بدون سؤال ديگران، صلوات فرستادن را تعليم نموده‌اند تقديم مى‌داريم:

1. عن عبدالرحمن ابن ابى ليلى قال: لقينى كعب ابن عجره فقال الا اهدى لك هديه؟ ان النبى (ص) خرج علينا فقلنا: يا رسول الله قد علمنا كيف نسلم عليك فكيف نصلى عليك ؟ قال: فقولوا اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد؛ [33]

عبدالرحمان ابن ابى ليلى نقل مي‌كند كه كعب ابن عجره مرا ملاقات كرد و گفت: آيا دوست‌دارى حديثى را به عنوان هديه به تو تقديم كنم؟ آن حديث اين است كه روزى پيامبر اكرم (ص) نزد ما صحابه آمد. عرض كرديم: يا رسول الله، كيفيت كلى سلام كردن بر شما را (ازقرآن) آموخته‌ايم. بفرماييد چگونه بر شما صلوات بفرستيم؟ حضرت فرمود: بگوييد: «اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد»، يعنى بار خدايا، بر محمد و آل او درود فرست، همچنان كه بر ابراهيم درود فرستاده اى ، همانا تو ستوده و بزرگوارى .

مضمون همين حديث را صحيح بخارى از ابى سعيد خدرى نقل مي‌كند:

2. عن ابى سعيد الخدرى قال: قلنا يا رسول الله هذا التسليم فكيف نصلى عليك؟ قال: قولوا: اللهم صل على محمد عبدك و رسولك كما صليت على آل ابراهيم و بارك على محمد وعلى آل محمد كما باركت على ابراهيم.[34]

همين مطلب را صحيح مسلم از ابى مسعود انصارى نقل مى كند:

3. عن ابن مسعود الانصارى قال: اتانا رسو ل الله صلى الله عليه (و آله) و سلم و نحن فى مجلس سعد بن عباده. فقال له بشير بن سعد: امرنا الله عز وجل ان نصلى عليك يا رسول الله، فكيف نصلى عليك ؟ قال: فسكت رسول الله (ص) قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و بارك محمد و آل محمد كما باركت على آل ابرهيم فى العالمين انك حميد مجيد ، والسلام كما قد علميتم؛[35]

ابن مسعودانصارى گفته است: ما در مجلس سعد بن عباده بوديم و پيامبر اكرم وارد مجلس شد. در اين هنگام بشيربن سعد از آن حضرت پرسيد : يا رسول الله، خداوند دستورداده است كه ما صلوات بر تو بفرستيم، اما بفرماييد چگونه بايد صلوات بفرستيم. حضرت لحظاتى درنگ كرد تا حدى كه آرزو كرديم اى كاش سؤال نكرده بوديم (گويا حضرت به خاطر اهميت مطلب و جلب توجه ديگران سكوت غير مترقبه نمودند). سپس حضرت فرمود: بگوييد:« اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم و بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد». اما نحوه سلام كردن را كه خود مى دانيد.

احاديث ديگرى كه در ذيل نقل مي‌كنيم نيز مشتمل بر همين سؤال از رسول خدا (ص) درباره كيفيت صلوات فرستادن و جواب آن حضرت است كه توسط بزرگانى از صحابه، مثل ابن مسعود انصارى و ابى هريره و على (ع) و عايشه ـ همسر رسول خدا (ص) ـ و طلحه و ابن‌عباس و ابراهيم و بريده خزاعى نقل شده است وچون مضمون و معناى همه اين احاديث يكى است، ترجمه مستقل براى هر كدام لازم نيست.

4. عن ابى مسعود الانصارى عقبه بن عمرو قال: اقبل رجل حتى جلس بين يدى رسول الله صلى الله عليه (و آله) و سلم ونحن عنده فقال: يا رسول الله اما السلام عليك فقد عرفناه ، فكيف نصلى عليك اذا نحن صلينا فى صلاتنا؟ قال: فصمت رسول الله صلى الله عليه (وآله) و سلم حتى احببنا ان الرجل لم يسأله، ثم قال: اذا صليتم على فقولوا : اللهم صلى على محمد النبى الامى و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم و بارك على النبى الامى و على آل محمد كما باركت على ابرهيم و على آل ابرهيم انك حميد مجيد.[36]

همين كيفيت صلوات فرستادن بر محمد و آل محمد را طبق احاديث نبوى بايد در تشهد نماز مراعات كرد.

5. عن عبدالرحمن بن ابى ليلى عن كعب بن عجره عن النبى صلى الله عليه (و آله) و سلم انه كان يقول فى الصلاه: اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم و بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد؛[37]

... پيامبر اكرم در نماز خويش (در حال تشهد) اين چنين مي‌خواند :

اللهم صل على محمد و آل محمد ... .

همين جمله صلوات بر محمد و آل محمد به صورت مفصل‌تر در حال تشهد از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است:

6. عن ابى ليلى ـ او ابى ـ معمرـ قال: علمنى ابن مسعود التشهد و قال: علمنيه رسول الله صلى الله عليه (وآله) وسلم كما يعلمنا السوره من القرآن: التحيات لله والصلوات و الطيبات السلام عليك ايها النبى و رحمه الله و بركاته ، السلام علينا و على عبادالله الصالحين ، اشهد ان لا اله الاالله و اشهد ان محمداً عبده و رسوله، اللهم صل على محمد و على اهل بيته كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد ، اللهم صل علينا معهم، اللهم بارك على محمد و على اهل بيته كما باركت على ابراهيم انك حميد مجيد. [38]

7. عن موسى بن طلحه عن ابيه قال: قلنا يا رسول الله كيف الصلاه عليك قال: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.[39]

8. عن ابى هريره انه قال: يا رسول الله كيف نصلى عليك؟ ـ يعنى فى الصلاه ـ فقال تقولون: اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم، و بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم ثم تسلمون علي.[40]

9. عن على (ع) قال: قالوا يا رسول الله كيف نصلى عليك؟ قال قولوا: اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد، و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم.[41]

10. عن ابى هريره رفعه: من قال: «اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم و ترحم على محمد و على آل محمد كما ترحمت على ابراهيم و على آل ابراهيم» شهدت له يوم القيامه و شفعت له.[42]

11. عن عائشه قالت: قال اصحاب النبى (ص): يا رسول الله، امرنا ان نكثر الصلاه عليك فى لليلهالغراء واليوم الازهر واجب ما صلينا عليك كما تحب. قال: قولوا : اللهم صل على محمد وعلى آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم و ارحم محمداً و آل محمد كما رحمت ابراهيم و آل ابراهيم و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم انك حميد مجيد و اما السلام فقد عرفتم كيف هو.[43]

12. عن طلحه قال: قلنا: يا رسو ل الله قد علمنا كيف السلام عليك فكيف الصلاه عليك؟ قال: قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد و بارك على محمد و على آل محمد كما صليت و باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد .[44]

13. ابن جرير الطبرى روى بسنده عن ابى اسرائيل عن يونس بن خباب قال: خطبنا بفارس فقال:« ان الله و ملائكته» الايه، فقال: انبانى من سمع ابن عباس يقول: هكذا انزل فقلنا ـ اوقالوا ـ يا رسول الله علمنا السلام عليك فكيف الصلاه عليك ؟ فقال : اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم انك حميد مجيد.[45]

14. روى بسنده عن ابراهيم فى قوله «ان الله و ملائكته» الايه قالوا: يا رسول الله هذا السلام قد عرفنا فكيف الصلاه عليك؟ فقال: قولوا: اللهم صل على محمد عبدك و رسولك و اهل بيته كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد.[46]

15. روى بسنده عن بريده الخزاعى قال: قلنا يا رسول الله قد علمنا كيف نسلم فكيف نصلى عليك ؟ قال: قولوا: اللهم اجعل صلواتك و رحمتك و بركاتك على محمد و على آل محمد كما جعلتها على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[47]

علاوه بر رواياتى كه تا كنون نقل كرده‌ايم و همه مشتمل بر سؤال صحابه از پيامبر اكرم (ص) درباره كيفيت صلوات بود، روايات ديگرى در كتب حديث اهل سنت موجود است كه بدون سؤال و جواب، شامل دستور رسول خدا (ص) درباره كيفيت صلوات است كه آنها را اكنون تقديم مي‌كنيم:

16. على رضى الله عنه قال : كل دعاء محجوب عن السماء حتى يصلى على محمد و على آل محمد.[48]

17. قال الحاكم فى علوم الحديث عدّ هنّ فى يدى ابو بكر ابن ابى حازم الحافظ بالكوفه، و قال : عدهن فى يرى على بن احمد بن الحسين العجلى و قال عدهن فى يدى حرب بن الحسن الطحان و قال لى عد هن فى يدى يحيى بن مساور الخياط، و قال: لى عد هن فى يدى عمرو بن خالد و قال لي: عد هن فى يدى زيد بن على بن الحسين بن على و قال لي: عد هن فى يدى ابى على بن الحسين و قال لي: عد هن فى يدى ابى الحسين بن على و قال لى عدهن فى يدى على بن ابى طالب و قال لي: عد هن فى يدى رسول الله (ص) و قال رسول الله(ص) عد هن فى يدى جبرئيل و قال جبرئيل: هكذا نزلت بهن من عند رب العزه اللهم صل على محمد و على آل محمد ، كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم ، انك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و ترحم على محمد و على آل محمد ، كما ترحمت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و تحننّ على محمد و على آل محمد ، كما تحننّت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و سلم على محمد و آل محمد كما سلمت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد؛[49]

حاكم نيشابورى اين حديث را به صورت كاملاً مستند از از زيد بن على، از على بن الحسين، از حسين بن على، از على ابن ابى طالب، نقل مي‌كند كه پيامبر اكرم (ص) فرمود: جبرئيل به من گفت: صلوات از جانب خداوند رب العزه اين چنين بر بندگانش نازل شده است: اللهم صل على محمد و آل محمد ... تا آخر حديث.

رسول اكرم (ص) به اين شيوه به مسلمين ابلاغ كرده است كه اين‌گونه صلوات بر آل محمد اختراع و نظر شخصى خود آن حضرت نبوده است. بلكه وحى خداست كه توسط جبرئيل بر آن حضرت نازل شده است.

مشابه همين حديث را با همين سند مفصل، انس بن مالك از ابن عساكر نقل مي‌كند:

18. ابن عساكر انبأنا ابوالمعالى الفضل بن سهل، وعد هن فى يدى قال: انبأنا والدى الشيخ ابوالفرج سهل بن بشر بن احمد الاسفراينى و عد هن فى يدى، اخبرنى ابو نصر محمد بن احمد بن محمد بن شبيب الكاغذى البلخى وعد هن فى يدى ثنا ابوعبدالله محمدبن عمرالبزازالبخارى وعد هن فى يدى ثنا عمربن محمد بن يحيى بن حازم الهمدانى ابوحفض البحيرى بسمرقند وعدهن فى يدى ثنا عبد بن حميد الكشى ، وعد هن فى يدى ثنا يزيد بن هارون الواسطى ، وعدهن فى يدى ثنا حميد الطويل وعدهن فى يدى ثنا انس بن مالك وعد هن فى يدى قال وعدهن فى يدى رسول الله (ص) قال وعدهن فى يدى جبرئيل و قال عدهن فى يدى ميكائيل قال: عد هن فى يدى اسرافيل ، قال عد هن فى يدى رب العالمين جلّ جلاله قال لى قل: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد، اللهم ارحم محمدا و آل محمد كما رحمت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و تحنّن على محمد و آل محمد كما تحنّنت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[50]

19. عن ابن مسعود انه كان يقول : اللهم اجعل صلواتك و رحمتك و بركاتك على سيد المرسلين و امام المتقين و خاتم النبيين محمد عبدك و رسولك امام الخير و قائد الخير رسول الرحمه، اللهم ابعثه مقاماً محموداً يغبطه فيه الاولون و الاخرون، اللهم صل على محمد و على آل محمد، كما صليت على ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم انك حميد مجيد.[51]

20. ابن مسعود قال: اذا صليتم على رسو ل الله صلى الله عليه (وآله) و سلم فاحسنوا الصلاه عليه فانكم لا تدرون لعلّ ذلك يعرض عليه قال: فقالوا له فعلمنا ، قال: قولوا: اللهم اجعل صلاتك و رحمتك و بركاتك على سيد المرسلين ( الى ان قال) اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[52]

21. قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما سلّمت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[53]

22. قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم وآل ابراهيم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم فى العالمين انك حميد مجيد والسلام كما علمتم.[54]

23. قولوا: اللهم اجعل صلواتك و رحمتك و بركاتك على محمد و على آل محمد كما جعلتها على ابراهيم انك حميد مجيد.[55]

24. عن عائشه: قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم وارحم محمداً وآل محمد كما رحمت ابراهيم و آل ابراهيم و بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد و اما السلام فقد عرفتم كيف هو.[56]

25. قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم فى العالمين انك حميد مجيد.[57]

26. صلّوا على واجتهدوا فى الدعاء و قولوا: اللهم صل على محمد و على آل محمد و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[58]

27. عن ابى هريره: من سرّه ان يكتال بالمكيال الاوفى اذا صلى علينا اهل البيت فليقل : اللهم صل على محمد النبى و على ازواجه امهات المومنين و ذريته و اهل بيته كما صليت على آل ابراهيم انك حميد مجيد.[59]

28. عدهن فى يدى جبرئيل و قال: جبرئيل هكذا انزلت من عند رب العزه اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم و على ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و ارحم على محمد و على آل محمد كما ترحمت على ابراهيم و على آل ابراهيم انك حميد مجيد. اللهم و سلم على محمد و على آل محمد كما سلّمت على ابراهيم ، انك حميد مجيد.[60]

29. زاد فى المنتخب: اللهم و تحنّن على محمد و على آل محمد كما تحنّنت على ابراهيم و على ابراهيم انك حميد مجيد.[61]

البته روايات ديگرى هم داريم كه فقط در صدد بيان فضيلت اصل صلوات فرستادن است و لذا قيد «آل محمد» در آن روايات وجود ندارد. بديهى است كه اولاً اين گونه روايات در صدد بيان كيفيت صلوات فرستادن نبوده است. ثانياً ابن حجر هيتمى در الصواعق المحرقه نوشته است كه ذكر نشدن اين قيد (آل محمد) در بعضى روايات، حتى روايات صحيحين، شايد به خاطر فراموشى و غفلت راوى بوده است. وى اضافه كرده است كه اين دوگروه روايات با يكديگر منافاتى نخواهند داشت. [62]

30. موسى بن طلحه قال: سألت زيد بن خارجه قال: انا سألت رسول الله (ص) فقال: صلوا على واجتهدوا فى الدعاء و قولوا : اللهم صل على محمد و على آل محمد.[63]

موسى بن طلحه گفته است: من از زيدبن خارجه كيفيت صلوات بر پيامبر را پرسيدم. اوگفت: من خودم از رسول خدا(ص) اين مسئله را پرسيدم. حضرت پاسخ داد كه : بر من صلوات بفرستيد وجديت در دعا داشته باشيد (تا دعاهاى شما به خاطر صلوات مستجاب شود) و بگوييد: اللهم صل على محمد و على آل محمد .

31. عن ابى هريره قال: قلنا: يا رسول الله كيف نصلى عليك ؟ قال: قولوا : اللهم صل على محمد و على آل محمد و بارك على محمد و آل محمد كما صليت و باركت على ابراهيم انك حميد مجيد والسلام كما علمتم؛[64]

ابوهريره مي‌گويد: ما از پيامبر اسلام (ص) پرسيديم: چگونه بر شما صلوات بفرستيم؟ حضرت فرمود: بگوييد: اللهم صل على محمد و آل محمد و بارك ... تا آخر.

32. عن ابى حميد ساعدى انهم قالوا: يا رسول الله كيف نصلى عليك؟ فقال رسول الله (ص): قولوا: اللهم صل على محمد و ذريته كما صليت على ابراهيم و بارك على محمد و ذريته كما باركت على ابراهيم انك حميد مجيد؛[65]

ابو حميد ساعدى، يكى ديگر از صحابه، نقل مي‌كند كه روزى اصحاب از پيامبر اكرم پرسيدند: چگونه بر شما صلوات بفرستيم؟ حضرت پاسخ داد: بگوييد: خدايا بر محمد و ذريه (فرزندان) او صلوات فرست ... تا آخر.

33. عن عبدالله بن عباس: لما نزل «ان الله و ملائكته ... » قالوا: يا رسول الله قد علمنا السلام عليك فكيف نصلى عليك؟ فقال: اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابراهيم انت حميد مجيد و بارك على محمد و على آل محمد كما باركت على ابراهيم انت حميد مجيد.[66]

34. عن ابى هريره قال: كان رسول الله (ص) يقول اذا خرج من بيته : بسم الله. التكلان على الله لا حول ولا قوه الا بالله و فى روايته اخري: ثم يرفع راسه الى السماء ثم يقول:

اللهم صل على محمد و على آل محمد؛[67]

ابوهريره مي‌گويد: هرگاه پيامبر اسلام (ص) از منزل خارج مي‌شدند، اين كلمات را مي‌گفتند: به نام خدا و توكل بر خدا، هيچ پناهگاه و قدرتى جز به اتكاى خداوند نيست. پس سر مبارك خويش را به طرف آسمان بلند مي‌كرد و عرض مي‌كرد: بار الها، بر محمد و آل محمد درود فرست.

35. عن كعب بن عجره: قال (ص): قولوا: اللهم صلى على محمد و آل محمد.[68]

حديث ديگرى هم از رسول خدا (ص) نقل شده است كه حضرت آن قدر به موضوع پيوند «صلوات بر آل به «صلوات بر خويش» اصرار داشتند كه حتى فاصله انداختن بين محمد و آل محمد را با كلمه «علي» منع كرده‌اند.

علامه حسن بن امان الله دهلوى عظيم آبادى هندى در تجهيز الجيش نوشته است:

روى انه سئل عن كيفيه الصلوه، فقال(ص): قولوا: اللهم صل على محمد و آل محمد، فقال رجل من الصحابه: و على آل محمد، فقال: من فصل بينى و بين آل بـ «علي»، لم ينل شفاعتى ( فليس مني)؛ [69]

روايت شده است كه روزى از رسول خدا (ص) سؤال شد كه كيفيت صلوات فرستادن را به ما تعليم دهيد. حضرت فرمود: بگوييد: اللهم صل على محمد و آل محمد. يكى از اصحاب در اين لحظه گفت: وعلى آل محمد ( شايد اين صحابى اين گونه صلوات را بارها از ديگران شنيده و به گمان خود خواسته است تذكرى به پيامبر اكرم (ص) دهد تا ايشان را از اشتباه و غفلت برهاند). حضرت (در جواب اين صحابي) فرمودند: هر كس بين من و بين آل من در صلوات با كلمه «علي» فاصله بياورد، از من نيست و شفاعت من به او نمى رسد.

37. عن ابن مسعود(رض): اذا صليتم رسول الله (ص) فاحسنو الصلوه فانكم لا تدرون لعل ذلك يعرض عليه، قال: فقالوا له: فعلمنا ، قال قولوا: اللهم اجعل صلواتك و رحمتك و بركاتك على سيد المرسلين و امام المتقين و خاتم النبيين محمد عبدك و رسولك امام الخير و قائد الخير و رسول الرحمه. اللهم ابعثه مقاماً محموداً يغبطه به الاولون والاخرون. اللهم صل على محمد و على آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابرهيم انك حميد مجيد. اللهم بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد.[70]

ابن مسعود مي‌گويد: هرگاه بر رسول خدا صلوات مى فرستيد، نيكو صلوات بفرستيد؛ زيرا شما نمي‌دانيد شايد صلوات شما بر آن حضرت عرضه مي‌شود. حضار از او پرسيدند: پس شما نحوه صلوات نيكو را به ما آموزش بده. ابن مسعود گفت: بگوييد : بار خدايا، صلوات و رحمت و بركات خودت را بر سرور پيامبران و پيشواى متقين و ختم رسولان، حضرت محمد(ص) كه بنده تو و رسول رحمت و امام خيرات بود، فرو فرست. بار خدايا، بهترين مقام را به او عنايت كن كه اولين و آخرين به آن مقام غبطه خورند. بار خدايا، بهترين صلوات و درود خودت را بر محمد و آل محمد نثار گردان. همچنان كه بر ابراهيم و آل ابراهيم نثار كردى، همانا تو ستوده و بزرگواري. بارخدايا، بركات خودت را بر محمد و آل محمد نازل كن، همچنان كه بر ابراهيم و آل ابراهيم نازل كردى، همانا تو ستوده و بزرگواري.

بخش پنجم: صلوات ابتر

شايد رسول خدا (ص) پس از همه تأكيدات خويش بر صلوات به «آل محمد» باز هم پيش بينى مي‌كردند كه عده‌اى از آن مسلمانان از اين توصيه تخلف مي‌ورزيدند از صلوات بر آل اجتناب كرده، و به صلوات بر محمد (ص) اكتفا مي‌كنند، لذا طبق حديثى كه ابن حجر، اين عالم بزرگ اهل سنت، نقل كرده است، حضرت در برابر مسلمين فرمود: بر من صلوات ابتر و ناقص نفرستيد.

38. (1) ويروي: لا تصلوا على الصلاه البتراء فقالوا: و ما الصلوه البتراء قال: تقولون : اللهم صل على محمد و تمسكون ، بل قولوا : اللهم صل على محمد و آل محمد؛[71]

روايت شده است كه پيامبر اكرم فرمود: بر من صلوات ناقص و ابتر نفرستيد. اصحاب پرسيدند: يا رسول الله، صلوات ناقص چيست؟ فرمود: اين كه بگوييد «اللهم صل على محمد» وتا همين جا اكتفا كنيد؛ بلكه بايد بگوييد :«اللهم صل على محمد و آل محمد».

صلوات فرستادن بر پيامبر اكرم (ص) بدون صلوات بر آل او، نه تنها هميشه مورد كراهت و نهى آن حضرت است، بلكه اين كار در نماز باعث قبول نشدن نماز به درگاه خداوند مي‌شود:

39. (2) اخرح الدار قطنى و بيهقي: من صلى صلاه و لم يصلّ فيها على و على اهل بيتى لم تقبل منه؛[72]

هر كس نمازى بخواند و در آن نماز بر من و آل من صلوات نفرستد، نماز وى قبول نمي‌شود.

بر اساس همين گونه روايات معتبر اهل سنت است كه امام شافعى در شعرى كه در مدح اهل بيت رسول الله (ص) سروده است، يكى از فضايل آنان را همين مي‌شمارد كه صلوات نفرستادن برآنان موجب رد شدن نماز است:

يا اهل بيت رسول الله حبكم فرض من الله فى القرآن انزله

كفاكم من عظيم القدر منزله من لم يصل عليكم لا صلوه له

اى اهل بيت رسول خدا، محبت ورزيدن به شما از ناحيه خداوند در قرآن كريم واجب شده است. در منزلت و قدر و ارزش شما همين بس كه هركس در نمازش بر شما صلوات نفرستد، نماز او اصلاً نماز نمي‌باشد.

بخش ششم: صلوات بر اصحاب

صحابه رسول الله (ص) به دليل اينكه محضر آن حضرت را درك كرده و موفق به ديدن روى آن عزيز و شنيدن سخنان ايشان و مشاهده رفتار آن بزرگوار شده‌اند، امتيازى دارند كه بقيه مسلمين از آن محروم‌اند. البته ارزش خود آنها نيز با يكديگر تفاوت داشته است. آنان كه بيشتر داراى ملاكهاى الهى بودند و ايمان قوي‌تر و اعمال صالح بيشتر و فداكاري‌هاى بارزتر داشتند و در مقابل رسول الله (ص) تسليم محض بودند، از ديگر صحابه مومن داراى فضايل به مراتب بيشترى داشتند. كسانى ازآنان نيز مرتكب گناهان و معصيت‌هايى شدند كه حتى مورد نكوهش خداى بزرگ جهان قرار گرفتند و آياتى از قرآن در هشدار و بيم آنها نازل شده، صرف نظر از آن تعداد صحابه كه آيات نفاق در شأن آنها نازل شد، اكثريت صحابه قابل احترام و داراى ارزشهاى انكار ناپذيرند. اما آيا لزوم احترام مي‌تواند حكم جديدى را در شريعت اسلامى تشريع كند و قانونى جديد بر سنت نبوى بيفزايد و «صلوات» را كه يك شعار و قانون نازل شده الهى است و رسول خدا (ص) كيفيت انجام آن را به امت مسلمان تعليم داده است تغيير دهد؟

اگر صلوات بر صحابه، مشروع و مورد علاقه خدا و رسول (ص) بود، چرا آن حضرت اين مطلب را بيان نكرد؛ همچنان كه صلوات بر آل را توصيه نمود؟ خوانندگان عزيز ملاحظه فرموديد كه دهها روايت از منابع معتبر اهل سنت نقل كرديم كه رسول خدا (ص) صلوات بر آل را توصيه فرموده است. اما در اين روايات كه ما به قدر اطلاع خود در مورد صلوات ديده ايم، حتى يك حديث نبوى هم راجع به صلوات بر صحابه نيافته‌ايم .

كتاب « كنز العمال» در جلد اول 119 حديث و در جلد دوم 34 حديث درباره صلوات نقل كرده است كه در مجموع 153 حديث مي‌شود. جمع كننده اصلى روايات كنزالعمال كه از كتاب جمع الجوامع سيوطى است، تسلط كافى بر احاديث داشته است، اما حتى يك حديث درباره صلوات بر اصحاب نقل نكرده است. در اين صورت، بر فرض كه كسى نيز حديثى در كتاب ديگرى پيدا كند، آن روايت شاذ و غير معتبر خواهد بود.

اكنون سؤال ما اين است كه چرا بعضى از ارجمندان اهل سنت نه تنها غالباً صلوات بر آل را حذف مي‌كنند و در كتابها و سخنراني‌هايشان پس از نام پيامبر اكرم (ص) جمله «صلى الله عليه و سلم» را به كار مي‌برند ، بلكه اصرار دارند كه هرگاه صلوات بر آل آن حضرت مي‌فرستند، صلوات بر اصحاب را نيز جزء صلوات قرار دهند. آيا بهتر نيست كه به جاى آن حذف و اين زياده كه هر دو بر خلاف سنت ثابت است، در مقابل سنت نبوى زانو بزنيم و از اين پس همه با هم طبق تعليم خاتم انبيا (ص) و اين روايات متواتر منابع اهل سنت، صلوات را بر محمد و آل او بفرستيم؟ و آيا بهتر نيست كه وحدت پيروان مذاهب اسلامى به صورت تسليم عملى همه مسلمين در برابر كتاب خدا و سنت ثابت نبى اكرم (ص) باشد؟

آرى، روايات مذكور در حد اعلاى تواتر است تا جايى كه يكى از نقادترين علماى حديث اهل سنت، يعنى ابن حجر هيثمى كه بسيارى از روايات كتب حديث اهل سنت را از نظر سند مخدوش و ضعيف مي‌شمرد، اين حديث كيفيت صلوات بر محمد و آل محمد را مورد اتفاق همه علما دانسته و گفته است:

الحديث المتفق عليه: قولوا : اللهم صل على محمد و على آل محمد.[73]

ابن تيميه حنبلى كه ديدگاه منفى و بدبينانه‌اى به معارف تشيع داشته است، در مورد كيفيت صلوات اعتراف مى كند كه خداوند متعال فرمان صلوات فرستادن بر رسولش را در قرآن صادر كرده است، و رسول گرامي‌اش (ص) نيز كيفيت صلوات بر خود را براى ما تفسير كرده كه بايد بدين گونه بر محمد و آل محمد صلوات بفرستيم:

فالله تعالى امر بالصلوه على نبيه (ص) وقد فسر النبى (ص) ذلك بالصلوه عليه و على آله.[74]

و نيز علامه سبكى شافعى، پس از تحقيق و تتبع همه روايات كتب حديث اهل سنت در مورد صلوات ، حاصل و مفاد و تعبيرات همه آن روايات را استخراج و تنظيم نموده و مجموعه اين تعبيرات را به صورت 45 نوع صيغه و عبارت تدوين كرده و در پايان كتابش ارائه داده است.[75] لذا بعضى از علماى بزرگ اهل سنت به خاطر عمل به اين احاديث نبوى و اطاعت از نبى اكرم (ص)، موقع صلوات فرستادن اين نكته را مراعات نموده‌اند.

از جمله آنها علامه ساعاتى احمد عبدالرحمه البنّاء مؤلف كتاب روايى عظيم الفتح الربانى لترتيب المسند لامام احمد بن حنبل الشيبانى است. ايشان مجموعه احاديث مسند امام احمد بن حنبل را به صورت موضوعى تنظيم و به صورت چندين جلد تدوين كرده است. وى در خطبه و مقدمه كتابش اين نكته مهم را مراعات كرده و پس از حمد خداوند، صلوات بر محمد و آل محمد فرستاده و پس از آن براى رضايت خداوند از صحابه دعا نموده است:

بسم الله الرحمن الرحيم ... اللهم صل على محمد و آل محمد كما صليت على ابراهيم و آل ابرهيم انك حميد مجيد؛ اللهم بارك على محمد و آل محمد كما باركت على ابراهيم و آل ابراهيم انك حميد مجيد و سلم تسليماً كثيراً و ارض اللهم عن الصحابه و التابعين و الائمه المجتهدين والفقهاء والمحدثين ومن تبع هديهم باحسان الى يوم الدين.

به اميد روزى كه همه مسلمين بتوانند با مذاكرات دوستانه با عقايد وانديشه‌هاى يكديگر آشنايى پيدا كنند و علاوه بر رفع ابهامات و سوء تفاهمات، در نقاط مشترك توافق نمايند و با كمك يكديگر فرهنگ اسلام را در جهان گسترش دهند.

[1] الميزان،ج 16، ص338.

[2] همان،، ص343.

[3] مفردات راغب.

[4] احزاب،(33) ،آيه56.

[5] الصواعق المحرقه، ص148.

[6] انما يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهركم تطهيرا، احزاب،(33 )،آيه 33.

[7] اطيعواالله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم ...نساء، (4) ،آيه59.

[8] يا ايهالرسول بلغ ما انزل اليك من ربك... مائده، (5)، آيه7.

[9] اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتى و رضيت لك الاسلام ديناً، مائده، (5)، آيه35.

[10] انما وليكم الله و رسوله والذين آمنوا الذين يقيمون الصلوه و يوتون الزكوه و هم راكعون، مائده، (5)، آيه 55.

[11] فاسالوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون، انبيا. (21) ، آيه7، و نحل، (16)، آيه43.

[12] ... و بالنجم هم يهتدون، نحل، (16)، آيه16.

[13] ... و لكل قوم هاد، رعد،(13)، آيه7.

[14] .... واجعلنا للمتقين اماما، فرقان، (25)، آيه74.

[15] قل لا اسئلكم عليه اجرا الاالموده فى القربى، شورى، (42)، آيه 23.

[16] ثم لتسئلن يومئذ عن النعيم، تكاثر، (102)، آيه8.

[17] و من عنده ام الكتاب، رعد، (13) آيه43.

[18] فمن حاجك فيه ... فقل تعالوا ندع ابنائنا ... ثم نبتهل ...، آل عمران، (3 )، آيه61.

[19] يخرج منها اللوء لوء و المرجان، الرحمن، (55)، آيه 22.

[20] و يؤثرون على انفسهم ولو كان بهم خصاصه، حشر، آيه9.

[21] هل اتى على الانسان ... و يطعمون الطعام على حبه مسكيناً و يتيماً و اسيراً، انسان، (76) ، آيه7-8.

[22] قال النبي: انى تارك فيكم الثقلين كتاب الله و عترتى اهل بيتى و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض، مسند امام احمد حنبل، ج 3، ص14.

[23] قال النبى (ص): مثل اهل بيتى كمثل سفينه نوح من ركبها نجى و من تخلف عنها غرق مستدرك الصحيحين، ج2، ص343.

[24] قال النبي(ص) : فاطمه بضعه مني. فمن اغضبها اغضبنى صحيح بخارى، باب مناقب فاطمه، ج 5، ص 26 ط دارالجيل بيروت.

[25] قال النبي: الحسن و الحسين سيدا شباب اهل الجنه. مستدرك الصحيحين، ج3، ص167.

[26] قد آخى رسول ا لله (ص): بينه و بين على، صحيح ترمذى، ج2، ص299.

[27] قال النبى (ص): فى على خمس خصال ... الرابعه فان لوائى معه يوم القيامه و تحته آدم و ماولد...، كنزالعمال، ج6، ص398.

[28] ابن عباس: اول من اسلم مع رسول الله (ص) على (درالمنثور، ذيل آيه و كنتم ازواجا ثلاثه).

[29] قال النبى (ص): يا على انت بمنزله الكعبه، كنزالحقايق، ص 188.

[30] قال النبي(ص): انا مدينه العلم و على بابها، مجمع الزوايد هيثمى، ج9، ص114.

[31] قال النبى (ص) بفاطمه: زوجتك خير اهلى اعلمهم علمأ و افضلهم حلماً، فضائل الحسنه 1/222 نقل از : كنزالعمال 6/153 و 397.

[32] مسند احمد بن حنبل، ج6، ص323، فضائل الخمسه، ج1، ص219، كنزالعمال، ج7، ص103، درالمنثور، ذيل آيه التطهير، سوره احزاب؛ مشكل للاثار، طحاوى، ج1، ص334، احقاق الحق، ج9، ص590؛ منتخب كنزالعمال در هامش المسند،ج5، ص96، فرائدالسمطين حموينى، تاريخ ابن عساكر (منتخب)، ج4، ص204، ينابيع الموده حنفى قندوزى، ص 108، تفسير ثعلبى، ارجع المطالب، علامه ص 314، القول الفصل، حضرمى ص 185، رشفه الصادى حضرمى، ص 30.

[33] صحيح بخارى، كتاب التفسير، ج6، ص 217، ذيل سوره احزاب، كنز العمال، ج2، ص 279، حديث 4006، الصواعق المحرقه، ص46؛ ابن حجر كه بسيارى از روايات معتبره اهل سنت را با دقت در سند تضعيف مي‌كند گفته است اين حديث صحيح است، فضائل الخمسه من الصحاح السته تاليف علامه فيروز آبادى، ج 1،ص 209، اين حديث را از منابع ذيل نقل كرده است:

صحيح بخارى، كتاب الدعوات باب الصلاه على النبى (ص)، صحيح بخارى، كتاب بدء الخلق، صحيح مسلم، كتاب الصلوه على النبى (ص) بعد التشهد؛ مستدرك الصحيحين؛ مسند امام احمد ابن حنبل؛ حليه الاولياء او نعيم اصفهانى، تاريخ خطيب بغدادي؛ احقاق الحق، ج9، ص524. از: صحيح بخارى، ج4، ص146، ط اميريه مصر،ج8،ص77وج 6، ص120، كتاب الدعوات باب الصلوه على النبى (ص) كتاب بدء الخلق + كتاب التفسير ذيل سوره احزاب، صحيح مسلم،ج2،ص16، ط صبيح مصر كتاب الصلوه على النبى (ص) بعد التشهد، مسند ابو داود طياليسى ص 142 حيدر آباد دكن، سنن نسائى،ج1،ص190، ط ميمنه مصر، المنتفى ابى جارود نيشابورى ص 80 تا189، تفسير جامع البيان طبرى،ج22،ص43، ط حلبى مصر، تاريخ بغداد حطيب بغدادى،ج6،ص216، قاهره، موضع اوهام الجمع و التفريق،ج2،ص268، خطيب بغدادى، اخبار اصبهان حافظ ابو نعيم،ج1،ص130، محلى ابن حزم اندلسى،ج4، ص135، سنن دارمى،ج1،ص309، التدوين رافعى،ج1،ص70، سنن بيهقى جزء 2،ص 8_147، المنتفى فى سيره المصطفى (ص) ص 190، بردايع المنن ساعانى،ج1،ص92، الاعلام بفضل الصلاء على النبى (ص) تاليف علامه نميرى، مشكل الاثار طحاوى،ج3،ص71، معالم التزيل بغوى،ج5،ص225، القول البديع سخاوى ص 25، وسيله المال با كثير حضرمى ص 69، اكشف والبيان ثعلبى ، ذخاير العقبى طبرى ص 19، منهاج السنه ابن تيميه،ج4،ص65، ط قاهره، تاريخ ابن عساكر، ارشاد السارى قسطلانى،ج9،ص224 وج7،ص365 وج5،ص428، فرائد السمطين حموينى، نظم دررالسمطين زرندى ص 45، تفسير القرآن ابن كثير،ج1،ص172، ط مصر، فتح البارى عسقلانى،ج8،ص432، عده القارى عينى،ج15،ص264، تفسير خازن،ج5،ص225، اجمع الصغير سيوطى ص 219 ط مصر، اعالم الموقعين ابن قيم،ج4،ص309، الدر المنضور ابن حجر هيتمى ص 12، طبقات الشافعيه كبرى سبكى،ج1،ص95، ط قاهره، تنبيه الغافلين سمر قندى ص 148، نهايه الادب نويرى،ج5،ص308، علم الكتاب مير محمدى حنفى ص 264، ينابيع الموده حنفى قندوزى ص 192، قبح البيان سيد حسن خان،ج7،ص313، مناقب شبخ عبدالله شافعى ص 70، فتح الكبير نبهانى،ج2،ص314، فرائب الاغتراب آلوسى ص 112، انوار المحمديه آلوسى ص 423، منتخب الصحيحين آلوسى ص 129، تيسير الوصول شيبانى،ج1،ص233، رشفه الصادى حضرمى ص 29، ارجح المطالب حنفى الامر تسرى ص 81 و 317، البيان و التعريف ابن حمزه،ج2،ص134، الاتحاف زبيدى حنفى، ج3،ص78، تذكر اين نكته لازم است كه ما حدود اين پنجاه كتاب از مهم‌ترين منابع و تاليفات علما اهل سنت را به عنوان سند حديث اول مطرح ساختيم و از بقيه منابع ديگر صرف نظر كرديم و اكر بنا باشد كه براى هر كدام از احاديث بعدى هم به همبن اندازه از تاليفات علماى بزرگ اهل سنت نقل كنيم، حجم اين جزوه چند برابر مى شود . تو حديث مفصل بخوان از اين مجمل، لذا جهت اختصار در احاديث بعدى فقط نام بعضى از مدارك را ذكر خواهيم كرد ، كسانى كه به تحقيق بيشتر و يافتن احاديث و ماخذ بيشتر علاقه دارند به كتاب احقاق الحق، ج9، ص540 و ج 3، ص252، وج 18، ص290، وكتاب فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج1 و ديگر كتب مربوط كه علماى شيعه احاديث اهل سنت را جمع آورى كرده اند مراجعه نمايند.

[34] فضائل الخمسه عن الصحاح السته، ج1، ص210، به نقل از :

صحيح بخارى كتاب التفسير، ذيل آيه «ان الله و ملائكته يصلون على النبي»؛ صحيح بخارى كتاب الدعوات باب الصلاه على النبى، سنن نسائى ،ج1، ص190، مسند احمد بن حنبل، ج2، ص47، مشكل الاثار طحاوى، ج3، ص73.

و نيز احقاق الحق از: صحيح بخار، ج6، ص121، ط مصر وج8، ص77، عمده القارى، عينى حنفى، ج19، ص126، الجمع بين الصحيحين، ج2، ص502، حميدى، كنز العمال،ج7، ص341، حيدر آباد، الدر المقصود، لبن حجر هيثمى، جواهر البحار نبهانى، ج4، ص158، منخب الصحيحين ص 129، فتح الكبير، نبهانى،ج2،ص304.

[35] كنز العمال، ج 2ص282 حديث 4013، فضائل الخمسه، 1/210 از:

صحيح مسلم كتاب الصلوه باب الصلوه على النبى (ص) بعد التشهد؛ سنن ترمذى ج 2، ص212. همين حديث را از على (ع) و ابى حميد و كعب بن عجره و طلحه و ابن عبدالله و ابى سعيد و زيد ابن خارجه يا حارثه بن زيد و بريده نقل كرده است و گفته است اين حديث صحيح است. سنن نسائى ، سنن ابس داود، موطاء مالك ، مسند امام احمدحنبل، مستدرك حاكم؛ سنن دارمى، سنن بيهقي؛ مشكل الاثار، طحاوي؛ احقاق الحق ج9، ص549، صحيح مسلم ج2، ص16 صبيح، سنن نسائى ج1، ص189 ميمنه، سنن دارمى ص 309، مطبعه اعتدال دمشق؛ موطا امام مالك بن انس ج1، ص137، ط حلبى مصر، مستدرك الصحيحين، حاكم نيشابورى ج1، ص268، حيدرآباد، سنن كبيره بيهقى ج2، ص146 و 378 حيدر آباد، مشكل الاثار، طحاوى 3/71، محلى ابن حزم اندلسى، ج3، ص272و ج4، ص134، تاريخ دمشق ابن عساكر ج10، ص152، الحجه على اهل المدينه محمد بن حسن شيبانى ص 139، تفسير ابن كثير، كنزالعمال 7/341 ط حيدر آباد،

[36] الصواعق المحرقه ابن حجر ص 147؛ فضائل الخمسه ج1، ص214، از سنن دار قطنى، ص 135.

[37] فضائل الخمسه ج1، ص213 از سنن بيهقى ج2، ص147، مسند شافعى ص 23.

[38] فضائل الخمسه ج1، ص214، از سنن دار قطنى، ص 135.

[39] فضائل الخمسه ج 1، ص210 از صحيح نسائى، ج1، ص190.

[40] فضائل الخمسه ج 1، ص214، از مسند امام شافعى، ص 23؛ كنز العمال، ج1، ص203، مشكل الاثار طحاوى ج3، ص75.

[41] فضائل الخمسه، ج1، ص215، به نقل از: تاريغ بغداد، ج14، ص303.

[42] فضائل الخمسه، ج1، ص212، به نقل از: فتح البارى فى شرح البخارى 13/411

[43] كنزالعمال ج 1 حديث 40914 از ابن عساكر

[44] كنزالعمال ج1 حديث 3994 از ابو نعيم.

[45] فضائل الخمسه ج1ص213 از: تفسير طبرى ج22ص31.

[46] تفسير طبرى،ج22،ص31.

[47] فضائل الخمسه، ج1، ص213، از: مسند امام احمد بن حنبل، ج5، ص353، تاريخ بغداد، ج8، ص142، احقاق الحق، ج9، ص528، به نقل از: مجمع الزوايد هيثمى، ج2، ص144 و ج10، ص163، الاعلام بفضل الصلوه على النبى، ص 24، تفسير ابن كثير المطبوع بهامش فتح البيان، ج8، ص117،

[48] كنزالعمال، ج2 حديث 3988، به نقل از: طبرانى در معجم اوسط، فضائل الخمسه، ج1، ص206، فيض القدير، ج5، ص19، شعب الايمان بيهقى، الاربعين عبدالقاد رهاوي.

[49] كنزالعمال، ج 2، حديث 3991 به نقل از: بيهقى در شعب الايمان، احقاق الحق، ج9، ص569.به نقل از: معرفه علوم الحديث حاكم نيشابورى، ص 32، فرائد السمطين حموينى ص 8، ذيل اللئالى سيوطى، ص 153، القول البديع سخاوى، ص 28، وسيله المال باكثير حضرمى، ص71.

[50] كنز العمال، ج 2، حديث 3998، عن مسند انس و ابن عساكر.

[51] همان، حديث 4005، به نقل از: المعجم الكبير للطبرانى و تفسير طبرى، مسند امام احمد بن حنبل، حليه الاولياء ابى نعيم، مشكل الاثار، طحاوي؛ الاستيعاب، ابن عبدالبر

[52] فضائل الخمسه، ج1، ص212، به نقل از: صحيح ابن ماجه كتاب الصلوه، ص 65، حليه الاولياء ابى نعيم، ج4، ص271.

[53] كنزالعمال، ج1، حديث 2184.

[54] همان، حديث 2185.

[55] همان، حديث 2186.

[56] همان، حديث 2187، به نقل از ابن عساكر از عايشه

[57] همان حديث2150، به نقل از: بيهقى، ابن داود ، ابن ماجه ، سنن نسائي

[58] همان، ج1، حديث 2199، از مسند امام احمد بن حنبل، ابن سعد، بغوى، بارودى معجم الكبير طبرانى ،

[59] همان، ج1، حديث 2175، از سنن نسائي.

[60] همان، ج1، حديث 2183.

[61] منتخب كنزالعمال، به نقل از كنز العمال، ج1.

[62] الصواعق المحرقه، ص 146.

[63] احقاق، ج9، ص562، به نقل از سنن نسائى، ج1، ص90، ط ميمنه مصر، مشكل الاثار، طحاوى، ج3، ص71، جامع الصغير، سيوطى، ينابيع الموده حنفى قندوزى، ص 185، اسلامبول؛ فتح الكبير نبهانى، ج2، ص190، القول البديع سخاوي.

[64] احقاق الحق، ج9، ص579. به نقل ازمشكل الاثار طحاوى، ج3، ص71 ، الآيات والبينات عبدالحفيظ فهرى، ص 428، الاعلام بفضل الصلوه على النبى (ص)

[65] احقاق الحق، 9/528 به نقل از: مشكل الاثار، طحاوى،ج3، ص71، الكنى و الاسماء علامه دولابى، ج1، ص24

[66] احقاق الحق،ج9، ص584. به نقل از تفسير طبرى، ج22، ص43. و تفسير ابن كيثر،ج 8، ص118، القول البديع، سخاوى، ص28 و الاعلام بفضل الصلوه على النبي.

[67] احقاق الحق، ج18، ص308، به نقل از كتاب الوسيله حضرمى ج4، غاليه المواعظ ابو البركات افندى، ج2، ص94، مراه المومنين.

[68] احقاق الحق، ج 18، ص293. به نقل از مختصر سنن ابى داود علامه حافظ منذرى، ص 454 قاهره.

[69] جلال الدين دوانى در حاشيه على شرح التجريد للقوشجى، ( احقاق الحق،ج9، ص643).

[70] التر‍‌غيب والترهيب امام عبدالعظيم منذرى،ج3، ص305، به نقل از احقاق الحق، ج18، ص296.

[71] الصواعق المحرقه ابن حجر، ص 87-146.

[72] الصواعق المحرقه، ابن، الحجر، ص 235.

[73] الصواعق الحرقه، ص 232، از احقاق الحق، ج 9، ص 599.

[74] منهاج السنه، ابن تيميه، ج 2، ص 144، از احقاق الحق، ج9، ص599.

[75] شفا السقام، ص 231 على ماجمعه العلامه النميرى، به نقل از احقاق الحق، ج9، ص 606.

/ 1