يفيتت پيدايش معقولات اُولى از ديدگاه صدرالمتألّهين (ره) - کیفیت پیدایش معقولات اولی از دیدگاه صدرالمتألهین (ره) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کیفیت پیدایش معقولات اولی از دیدگاه صدرالمتألهین (ره) - نسخه متنی

قاسم روان بخش

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

يفيتت پيدايش معقولات اُولى از ديدگاه صدرالمتألّهين (ره)

قاسم روانبخش

تجرّد صور حسى و خيالى

پيش از ورود به بحث، به اختصار، كيفيت پيدايش صور حسى و خيالى در نفسْ مورد بحث قرار مى گيرد تا زمينه ورود در بحث كيفيت پيدايش كلى و معقولات اُولى فراهم آيد. صدرالمتألّهين برخلاف مشّائيان، كه قايل به جسمانى بودن صور حسى و خيالى بودند و قيام آن ها را به نفس، حلولى مى دانستند، قيام آن ها را به نفس، صدورى مى داند; يعنى: نفس در حين مواجهه با خارج، چنين صورت هايى را ايجاد مى كند، نه اين كه از خارج تجريد نمايد و سپس در ذهن حلول كند. وى مى گويد: «اِنَّ اللّهَ تعالى خَلقَ النَّفسَ الانسانيةَ بحيثُ يكونُ لها اقتدارٌ على ايجادِ صورِ الاشياءِ المجرّدةِ والماديةِ لانَّها مِن سنخِ الملكوتِ و عالمِ القدرةِ والفعلِ»;( ) خداوند متعال نفس انسان را به گونه اى آفريده است كه مى تواند صورت اشياى مجرّد و مادى را ايجاد كند; زيرا از سنخ ملكوت و عالم قدرت و فعل است.

او در جاى ديگرى، تصريح مى كند كه نفس نسبت به صور حسى و خيالى اش علت فاعلى است، نه قابلى: «اِنَّ النّفسَ بِالقياسِ اِلى مُدركاتِها الخياليةِ والحسّيةِ اَشبهُ بِالفاعِل المُبدعِ المُنشىءِ مِنها بِالَمحَلِّ القابلِ المتّصِف»( ) نفس نسبت به مدركات حسى و خيالى اش به فاعل مبدع شبيه تر است از اين كه قابل محض باشد.

در جاى ديگر، چنين اظهار مى دارد: «اَمّا الحسّياتُ فبِاستينافِ وجودِها و صدورِها عَنِ النّفسِ الانسانيةِ و مُثولها بينَ يَديها في غيرِ هذا العالمِ بواسطةِ مُظهر مِن هذا العالمِ لَها كالجليديةِ والمرآةِ والخيالِ»;( ) نفس انسانى است كه صور حسى را ايجاد مى كند و در عالم ديگرى غير از عالم ماده، كه همان عالم خيال است، متمثّل مى سازد، گرچه اين كار را به واسطه مظهرى از همين عالم مانند جليديه انجام مى دهد.

ايشان در برخى موارد حتى تصريح مى كند كه قيام آن ها قيام حلولى نيست: «اِنّ حصولَها عَنهُ تعالى هُو بعينِها وجودُها له مِن غيرِ قيام حلولىٍّ و هكذا الحكمُ في قيامِ الصُّورِ العقليةِ او المُتخيّلةِ لِلنّفسِ الانسانىِ»;( ) قيام صور عقلى و خيالى براى نفس قيام حلولى نيست، بلكه تمام آنچه را كه انسان ادراك مى كند و با قوّه خيال و حس باطنش مشاهده مى كند نه حالّ در جرم و دماغ است... و نه در عالمى جدا از نفس انسانى، چنان كه اهل اشراق پنداشته اند: «بَل هى قائمةٌ بِالنفسِ لاكقيامِ الحالِّ بالمحلّ بَل كقيامِ الفعلِ بالفاعِل»;( ) قيامشان به نفس حلولى نيست، بلكه نحوه قيام فعل به فاعل است; يعنى: قيام صدورى است. اين نفس است كه آن صور را ايجاد مى كند و وجود آن ها به خود نفس قايم است و به بقاى آن باقى اند.

يكى ديگر از شواهدى كه مى توان از كلمات ايشان آورد كه قيام صور حسى و خيالى را به نفس قيام صدورى مى داند، سخنى است كه درباره حقيقت ابصار گفته است: «بَل الحقُّ فِى الابصارِ كما اَفادَه اللُّه لَنا بِالالهامِ اَنّ النّفس تَنشأُ مِنها بَعدَ حصولِ هذِه الشرائِط المخصوصةِ بِاذنِ اللّهِ صورٌ مَعلَّقَةٌ قائمةٌ بِها حاضرةٌ عِندَها متمثّلةٌ في عالِمها لا في هذا العالِم»;( ) حقيقت ابصار آن است كه نفس پس از حصول شرايط خاص، صورت هايى را كه قائم بر آن است در عالم خودش ايجاد مى كند، نه اين كه در اين عالم جسمانى ايجاد نمايد. ولى عموم مردم از اين مطلب غافل اند و تصور مى كنند كه ادراك به همين صورت هاى منغمر در ماده تعلق مى گيرد. سپس مى فرمايد آنچه را كه ما در باب كيفيت ابصار بيان كرديم شايسته است كه نام «اضافه اشراقيه» بر آن بنهيم; زيرا مضافٌ اليه آن همانند مضافش به وجود نورى بالذات موجود است.( )

/ 15