سیر تشیع در ایران (8) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیر تشیع در ایران (8) - نسخه متنی

داود الهامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




کوفه پايگاه تشيّع




مکتب اسلام ـ سال 27ـ شماره 10ـ بهمن 1366ـ شماره پياپي 322





سير تشيع در ايران







داود الهامي









کوفه يک شهر نوبنياد




قبل از آنکه موکب علوي از بصره به سوي کوفه حرکت کند، نظري گذرا به تاريخچه شهر کوفه و عوامل پيچيده فراوان جغرافيائي، تاريخي، قومي، نژادي اقتصادي که در آن شهر با هم ترکيب شده بود مي اندازيم:





شهر کوفه در سال 17 هـ در همان سالي که بصره بنا شد در حدود سه سال پس از خلافت عمربن خطاب به روايتي در سال 18 و 19 بنا گرديد.





سعد از مدائن به آنجا نقل مکان کرد و دليل آن اين بود که سعد پس از آنکه جريان فتوحات را به عمر نوشت عمر چون تغيير رنگ و ضعف حال قاصدها را ديد از علت آن سئوال کرد، گفتند که تغيير وضع مسکن و بلاد ما را به اين روز افکنده عمر دستور داد که جائي مناسب را انتخاب و براي سکونت سربازان اختصاص دهند.





گفته مي شود که حذيفه به عمر نوشت که شکم اعراب از لاغري به پشت چسبيده و رنگ آنها تغيير يافته است عمر به سعد نوشت که از علت تغيير رنگ سربازان براي من بنويس سعد علت را تغيير آب و هوا نوشت زيرا براي عرب آب و هوائي موافق است که با زندگي شتر او موافق باشد عمر نوشت که سلمان و حذيفه را به صورت راهنما و کارشناس به اطراف بفرست تا جائي مناسب پيدا کنند که آب و هواي بين خشک و مرطوب دريائي باشد و ضمنا بين من و شما دريا و پلي حائل نباشد.





سعد آن دو را روانه کرد، سلمان تا انبار و حدود غربي فرات آمد، ولي جائي را نپسنديد تا به کوفه رسيد حذيفه نيز در سواحل شرقي فرات جستجو کرد و او هم جائي را مناسب نديد تا به کوفه آمد، جائي که سنگريزه بيابان و شن رودخانه در هم آميخته بود در اين محل سه دير وجود داشت دير حرمه و دير ام عمر و دير سلسله از اين جاي بسيار خوششان آمد فرود آمدند و نمازگزاردند و از خداوند خواستند که آنجا را براي مسلمانان مبارک گرداند و محل آرامش قرار دهد بارک لنا في هذه الکوفه واجعله منزل ثبات و سپس پيش سعد بازگشتند سعد پس از نزول در کوفه نامه اي براي عمر نوشت و طي آن يادآور شد که من اکنون در منزلي مابين حيره و فرات فرود آمده ام که آب و هواي بري و بحري هر دو را دارد. من مسلمانان را در سکونت در اين منزل و مداين مختار گذاشتم، هرکس خواست به عنوان سپاهي و نگاهبان در مدائن مانده و هرکس نخواست به کوفه آمد.





البته انتخاب محل براي تاسيس شهر مورد نظر، با عجله صورت نگرفت بلکه پس از ملاحظه دقيق و تحقيق کامل که دو سال به طول انجاميد، اقدام گرديد.





تعيين محل شهر کوفه توسط دو تن از شيعيان بسياربا شخصيت با آن نيت پاک مي تواند در قداست اين شهر تاثير به سزائي داشته باشد.





پس از برقراري مسلمانان در کوفه، نيرو و قدرت سربازان بازگشت، سپس از مردم کوفه براي ساختن خانه هاي نئي اجازه يافت و اين شروع کوفه بود و همچنين در بصره و مردم دو شهر نيز از ترس تجاوز سپاهيان به ساختن خانه هاي نيئي پرداختند ولي در بصره و کوفه حريقي روي داد و همه خانه ها سوخت. سعد گروهي نزد عمر فرستاد و از او در ساختن خانه هاي گلي اجازه خواست، عمر به شرط اينکه كسي از سه اطاق بيشتر نسازد و زياده روي در ساختمان نکند، اجازه داد. خيابانها و کوچه هاي چهل ذراعي و بيست ذراعي و هفت ذراعي بنا کردند و در هر دو محل (کوفه و بصره) اولين بناي آنجا بناي مسجد بود، مردي نيرومند در وسط مسجد ايستاد و تيري از هر طرف افکند و دستور دادند که ماوراي آن تير رس به ساختمان خانه بپردازند.





سردرجلوي مسجد کوفه را با ستون سنگهاي مرمر يکي از کاخهاي خسرواني که در حيره بود بنا کردند و در اطراف صحن خندقي کندند همچنين سعد زيرزمينها و نقب هائي در اطراف مسجد بنا کرد که بعدها به قصر کوفه معروف شد گويند مهندس آن روزبه بن بزرجمهور يکفرد ايراني بود و آن را از آجر کاخهاي سلطنتي ايرانيان در حيره برپاکرد و بازارها را هم به صورت دکه در کنار منازل ساختند.





عربهاي آن منطقه نيز کاخها و خانه هاي حيره را ويران نموده و از آوارهاي آنها در ساختن خانه هاي جديد خود استفاده نمودند.





عمر شنيد که سعد از صداي مردم و بازاريان در کنار کاخش ناراحت است و هم متوجه شد که مردم آن قصر را قصر سعد ناميده اند محمد بن مسلم را به کوفه فرستاد و دستور داد که در بزرگ کاخ را بسوزاند و بازگردد و او چنين کرد سعد اين جريان را شنيد و قاصد را خواست ولي قاصد پيش سعد نيامد و نامه عمر را به او داد که نوشته بود به من اطلاع دادند که تو کاخي ساخته و آن را قلعه اي براي خود قرار داده اي و به نام کاخ سعد معروف است و بين تو و بين مردم حائلي است از آنجا خارج شو و خانه اي نزديک بيت المال بگير و در قصر را ببند و مبادا خانه تو طوري باشد که مردم بدان راه نداشته باشند.





مقدسي درباره کوفه مي نويسد: کوفه قصبه اي است بزرگ، سبک خوش ساختمان، با بازارهاي بزرگ، پربرکت و جامع مرافق است سعد بن ابي وقاص به روزگار عمر آن را مرکز کرد هر شن که با ريگ آميخته بود کوفه است، نبيني زمينشچنين است؟ شهر باستاني آنجا حيره است که ويران گشته است نخستين تن از صحابه که در آن فرود آمد علي بن ابي طالب (عليه السلام) بود سپس عبدالله بن مسعود و ابوذر و ديگران پياپي آمدند مسجد جامع در مشرق شهر است با ستونهاي بلند از سنگهاي سوار شده دلگشا و زيبا است رود فرات در سمت بغدادي (مشرق) آن است...





از شرح بناي کوفه چنين بر مي آيد که در ابتدا منظور تاسيس يک پادگان شهري نيرومند نظامي بود که گروههاي مختلف نظامي بتوانند در آن اقامت گزينند و در حال آماده باش هميشه در دسترس باشند، از اين رو اولين مهاجران در اين پادگان کساني بودند که در جنگ قادسيه شرکت کرده بودند و به عنوان اهل الايام القادسيه شناخته مي شدند.





طبري مي نويسد: در کوفه در زمان عمر، به طور فوق العاده چهار هزار اسب در اصطبل دولتي اسلام بود، همواره اين اسبهائي بودند تا ذخيره باشند براي پيش آمد حادثه اي اگر پيش آيد و مي گويد امداديان کوفه چهار هزار نفر سوار بر قاطرها بود و اسبها را با خود يدک مي کشيدند.





اين مطلب از دستور عمر به سعد وقاص روشن است که مي گويد براي مسلمين محلي جهت مهاجرت (دار هجرت) و نيز مرکزي براي اداره جنگ و منزل جهاد انتخاب کن بلاذري علاوه بر تعبير دار هجره از لفظ قيروان نيز که معرب کاروان است استفاده کرده است.





منظور عمر از دار هجرت در آن زمان خاص، اين بود که سربازخانه و منزل دائمي براي رزمندگان قادسيه که براي فتح عراق از جاهاي دور مي آمدند، تهيه شود کوفه به عنوان يک شهر پادگاني به منظور حضور قواي نظامي سازمان يافته آماده عمليات، تاسيس شد.





اصول طبقاتي




اما از نظر اجتماعي، اصول طبقاتي در کوفه به شکل خاصي از دير زماني حکمفرما بود افرادي که از نواحي دور دست آمده بودند به 20 هزار نفر تخمين زده اند بدين ترتيب که 12 هزار نفر آنان، يمني و 8 هزار نفر »آنان نزاري بودند اين افراد از قبائل بسيار مختلف بودند که ساخت و ترکيب قبيله اي فوق العاده ناهمگوني داشتند و طوائف بزرگي که حاکم بر طوائف ديگر باشند در کوفه وجود نداشتند.





سعد در ابتداء آنها را به اعراب نزاري (اعراب شمالي) و يمني (اعراب جنوبي) تقسيم کرد از اين رو نزاريها در طرف غربي فلات و يمني ها در سوي شرقي به وسيله نصب علامتها جايگزين شدند قسمت وسيع سرزمين که آن را براي مسجد مشخص کرده بودند مي بايست مرکز شهر بشود.





اين نوع تقسيم به مرور زمان مشکلاتي به وجود آورد لذا سعد پس از بررسي اين مشکلات و با مشورت عمر، جمعيت کوفه را به هفت گروه و طبقه تجديد سازمان کرد، اين تعديل و تقسيم جديد براساس نسب شناسي با کمک دو متخصص معروف نسب شناسي (نساب) در عرب ورت گرفت.





البته اين اصلي که در تجديد سازمان مردم کوفه به کار گرفته شد، يک الگوي سنتي عربي بود که به دوران قبل از اسلام بر مي گشت و طبق همين سنت عربي تمام جمعيت کوفه به هفت گروه موسوم به اسبع به صورت واحدهاي زير تقسيم مي شد:





1ـ کنانه با هم پيمانانشان از احابيش و ديگران، احاد بيش سه قبيله بوده اند بني حرث بن عبد مناة بن کنانه و بني هون بن حزيمه و بني المصطلق از خزان چون هم قسم شده بودند آنها را احا بيش گفتند اين قبائل از زمان سعد تا عهد اموي طرفدار و معتمد حکومت وقت در کوفه بودند و به عنوان اهلعاليه معروف بودند ظاهرا تعدادشان از همه بيشتر بود ولي به تدريج کمتر شدند قهرا حکومت علي (عليه السلام) نمي توانست مطابق ميل اين گروه باشد.





2ـ قضاعه: غسان، بحيله، خثعم، کنده، حضرموت وازد با هم جمع شده و نيروي مقتدر يمني را تشکيل داده بودند.





3ـ مذحج، حمير، همدان و هم پيمانان آنها اين گروه مقتدر يمني ديگري بودند که در آن همدان موقعيت مهمي را در کوفه به دست آورد و دور بزرگي را بازي کرد و پيروان سرسخت تشيع را به وجود آورد.





4ـ تميم، رهاب و هوازن هر سه گروه متعلق به قبيله مضر بودند.





5ـ بنواسد غطفان، محارب، نکر، ضبيعه و تغلب اينان از ربيعه بودند گويند ابن عباس مي گفت قريش را ملک هلاک مي کند و ربيعه را حميت.





6ـ اياد، عک، عبدالقيس، و بقاياي قبائلي بودند که از سابق در اين سرزمين اقامت داشتند.





عبدالقيس از بحرين تحت سرپرستي زهره بن خوبه به اينجا نقل مکان کردند و حمراء نيز از هم پيمانان زهره بودند به همراه او به اين سرزمين فرود آمدند اينان ايراني و شماره آنان چهارهزار نفر بود همه سپاهي و فارسي بودند و بنام جند شاهنشاه ناميده مي شدند.





طبق نقل بلاذري اينان در جنگ قادسيه امان خواستند و به اين شرط تحت حمايت رفتند که هرجا را خوش داشتند آنجا فرود آيند و با هر که خواستند هم پيمان شوند و در عطا براي آنها مقرري فرض گردد.





رهبر و سرپرست اين گروه شخصي بود بنام ديلم از اينرو آنان را ديلميان مي گويند کلمه حمرا ديلم در اين گروه به اين چهارهزار نفر مرد ايراني گفته مي شود اين گروه حداقل از نظر تعداد يکي از قوي ترين واحدها را درکوفه تشکيل مي دادند و در زمان حکومت علي (عليه السلام) جزء طبقه عاليه شده بودند دينوري مي گويد که در کوفه بيست هزار ايراني مي زيستند بعد از جنگ قادسيه که به آنهاحمراء مي گفتندو مي توان گفت که براي مشخص شدن اين چهار هزار ديلمي از ديگر ايرانيان حمرا ديلم بر آنان اطلاق شده است.





7ـ هفتمين گروه که طبري به طور مشخص ذکري از آنها به ميان نمي آورد قبيله طي يکي از قبائل مقتدر يمني مي باشد اين قبيله، يکي از قويترين قبائل حامي علي (عليه السلام) در جنگهاي جمل و صفين بوده است.





بدين ترتيب شهر کوفه به هفت قبيله و بخش نظامي تقسيم شده بود و اين گروه بندي مدت 19 سال ادامه داشت تا زمانيکه حضرت علي (عليه السلام) به کوفه نقل مکان کرد و تغيرات ديگري در آن داد البته در اين 19 سال ساخت قدرت در هر يک از اين هفت گروه تغيير کرده بود از اينرو تعادل قدرت در گروهها دائم در نوسان بود.





علاوه بر اين دو عامل مهم ديگر نيز باعث شده بود روز به روز بر تعداد جمعيت کوفه افزوده شود اول امواج تازه واردين عرب بنام روادف بود که پس از تکميل فتوحات شام، مصر، و جزيره بسال 20 رو به سوي جبهه هاي ايران آورده بودند آنها تجديد حمله به فارس را پيش بيني مي کردند اين امر موجب وجود جريان جديدي در کوفه شده بود وقتيکه نيروهاي مسلمين براي جنگ نهادند بسال 21 بسيج شدند اين نيروهاي تازه نفس به طور طبيعي پرشور ترين افرادي بودند که دلاوري و رشادت فوق العاده در مقابله با فارسيان از خود نشان مي دادند عمر آنچنان تحت تاثير اينان قرار گرفت که در سياست ديوان خود تجديد نظر کرد و حقوق اين افراد را به سطح مهاجرين اوليه اهل قادسيه رساند و اين امر انگيزه بيشتري به ديگران داد تا به سوي کوفه فوج حرکت کنند بدين ترتيب روز به روز بر تعداد قبائل و طوائف عرب افزوده مي شد.





دومين جريان کوفه امواج تازه فارسيان بود البته دلائل فراواني براي حرکت آنان به سوي کوفه وجود داشت که در آينده از نظر خوانندگان محترم خواهد گذشت.









/ 1