کوفه: پايگاه فعاليّت شيعيان - سیر تشیع در ایران (9) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیر تشیع در ایران (9) - نسخه متنی

داود الهامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کوفه: پايگاه فعاليّت شيعيان

مکتب اسلام- شماره 323، سفند 1366

سير تشيع در ايران(9)

داود الهامي

دو عامل مهم که باعث شده بود بر تعداد جمعيت کوفه افزوده شود، اول امواج تازه واردين عرب بنام «روادف» بود که در شماره قبل به آن اشاره گرديد اکنون نوبت عامل دوم است:

دومين جريان کوفه، امواج تازه ايرانيان بود دلائل فراواني براي حرکت آنان به سوي کوفه و شهرهاي ديگر وجود داشت در ميان آنها سه گروه حائز اهميت بودند:

1ـ اسراي زيادي از فارس به چنگ مسلمانان عرب افتاده بود که آنها را با خود به کوفه آورده بودند اکثر آنان به زودي اسلام را از اربابان عرب خود پذيرفته و آزادي خود را باز يافته بودند ولي به صورت هم پيمان تحت حمايت آنان زندگي مي کردند.

2ـ وابستگي جغرافيائي که بر روي مرز عراق و ايران قرار گرفته و شهر را براي مهاجرت ايرانياني که وسائل زندگي خود را در اثر جنگ از دست داده بودند مناسبترين محل مي ساخت کوفه براي آنان فرصتهاي تازه اي به وجود آورده بود به همين نحو، تعداد زيادي از روستائيان با سقوط نظام فئوداليته ساساني و آزادي حکومت اسلامي برايشان به ارمغان آورده بود کوفه، جذاب ترين محل براي زندگي آنان بود.

3ـ چون ايرانيان از ظلم و ستم شاهان ساساني به تنگ آمده بودند، لذا نمي خواستند براي حفظ رژيم منحط ساساني از دل و جان با اسلام و مسلمانان جنگ کنند اين بود که به صورت گروهي و يا فردي به لشگر اسلام پناهنده مي شدند و در تاريخ نمونه هاي فراواني وجود دارد از آن جمله مي توان ازگارد مخصوص شاهنشاهي نام برد که تعداد آنها 4000 نفر بود که يکجا خود را تسليم کردند و آنان از آغاز تاسيس کوفه در اين شهر اقامت گزيدند.

علاوه بر اين در ميان اسيران جنگي تعداد زيادي از زنان وجود داشت که بهره فاتحان عرب خود شده بودند اين زنان به همسري مشروع اسير کنندگان درآمده و فرزنداني برايشان به دنيا آورده بودند، نتيجه اين بود که در زماني کمتر از بيست سال، در حدود زمانيکه علي (ع) به کوفه آمد، نسل جديدي از اعراب در کوفه وجود داشتند که از طرف مادر ايراني بودند.

در نتيجه اين جريانات تازه، جمعيت کوفه در مدت چند سال حتي قبل از پايان خلافت عمر، به صورت چشمگيري افزايش يافته بود به فاصله کوتاهي پس از مرگ عمر وقتيکه از طرف عثمان وليدبن عتبه به عنوان حاکم کوفه منصوب گرديد گويند تنها تعداد مردان جنگي (مقاتله) بالغ بر 000/40 نفر بودند با توجه به اينکه اکثر تازه واردين مرد جنگ نبودند و تعداد زيادي از بردگان و اعضاي خانواده رزمندگان بودند که کوفه را محل اقامت خود کرده بودند، بايد در دهه اول، جمعيت کوفه بالغ بر يکصد هزار نفر شده باشد.

ماهيت نامتجانس مردم کوفه، عمر را بر آن داشت تا اينکه توجه خاصي به شهر نوبنياد کوفه مبذول دارد، عمر مطمئنا با برتريهاي قبيله اي که در نظام سياسي اجتماعي عرب آنچنان پر اهميت جلوه مي کرد، لا اقل در کوفه مخالف بود، زيرا مي دانست اداره کردن شهري که از تراکم زياد طوائف و قبائل به وجود آمده، با نظام قبيله اي، بسيار مشکل است بدين جهت ويژگي نامتجانس جمعيت کوفه ، زمين مناسب را براي برقراري نظام سياسي اجتماعي اسلامي که در آن نظام قبيله اي و تسلط عربي در تفوق و برتري اسلامي حل شود، فراهم آورده بود و همين ايجاب مي کرد که رهبري کوفه به دست کساني سپرده شود که داراي سابقه اسلامي مي باشند تا قدرت قبيله اي در قدرت اسلامي حل شود، به قول بعضيها:

«انتخاب عمارياسر به عنوان حاکم کوفه (مردي که از هيچ مزيت قبيله اي برخوردار نبود ولي او از اولين کساني بود که اسلام را پذيرفت و زندگي خود را خالصانه وقف اسلام کرد) و نيز عبدالله بن مسعود به عنوان نايب و جانشين او، تجلي روشني از اين سياست بود.

در زمان انتصاب اين دو، عمر به مردم کوفه نوشت: «اني قد بعثت اليکم عمار ابن ياسرا اميرا و عبدالله بن مسعود معلما و وزيرا و انهما من النجباء من اصحاب رسول الله (ص) من اصحاب بدر، فتعلموا منهما و اقتدوا بهما».

من عمار را به عنوان حاکم و عبدالله بن مسعود را به عنوان معلم و وزير به سوي شما مي فرستم هر دو از درخشانترين و ممتازترين و با سابقه ترين اصحاب پيامبر مي باشند پس دينتان را از آنها فرا گيريد و از آنان پيروي نمائيد من شما را بر خويشتن ترجيح دادم و گرنه دوست مي داشتم آنها نزد من باشند.

البته تاکيد بر شايستگي اين دو تن به عنوان ممتازترين و با سابقه ترين اصحاب پيامبر، نشان مي دهد در انتخاب رهبري کوفه، ارزشهاي اسلامي جايگزين ارزشهاي عربي و قبيله اي شده است، و حضور بسياري از اصحاب پيامبر که روح اسلامي را در مردم کوفه القا مي کرد، کوفه را به صورت شهر خالص و تمام عيار و جهاني اسلامي در مي آورد و لذا عمر آن را «برج اسلام» يا «قبة الاسلام» و مردم آن ديار را «سرور مسلمين» يا «راس اهل الاسلام» توصيف مي نمود و در وصف مردم کوفه مي گفت:

«رمح الله و کنز الايمان و جمحمة العرب يحزون ثغورهم و يمددن الامصار»آنها نيزه خدا، ذخيره ايمان و جمحمه اعراب هستند که سنگر مرزي را محافظت کرده و شهرهاي ديگر را تقويت مي بخشند گر چه هنوز رسوبات افکار جاهلي کاملا از دل او نرفته بود احيانا به مردم کوفه راس العرب نيز خطاب مي کرد

ولي همينکه عثمان بن عفان به جاي عمر نشست با ا ينکه به مسلمانان قول داده بود که به سيرت شيخين عمل کند ولي در بسياري از موارد به سيرت شيخين عمل نکرد به اشراف قريش فرصت داد تا در حکومت و اداره جامعه يي تازه (جامعه اسلام) که مدتها خود و پدرانشان با آن مبارزه کرده بودند امتيازي را به هيچ وجه مستحق آن نبودند به دست آوردند و کساني که به عنوان سابقين و مهاجرين و انصار در بين امت اسلامي مزيتي داشتند کنار گذاشته شوند عثمان که در اين زمان پيري ضعيف النفس بود ميدان را براي تاخت و تاز آنها باز گذاشت «وليدبن عتبه» را که برادر مادريش بود امارت کوفه را داد انتصاب وليد به عنوان حاکم کوفه، کمک زيادي به رهبران قبيله اي کرد تا قدرت و نيرومندي خود را باز گردانند از اين رو روساي قبائل که در زمان عمر نمي توانستند قدرت خود را اعمال کنند، اين بار با شدت تمام ظاهر مي شوند و بر تارک امور استان قرار مي گيرند.

در چنين وضعيت اولين تنش شديد به صورت برخورد دو گروه قدرت ظاهر مي شود اولين گروه از آنان از اصحاب پيامبر تشکيل مي شد که ادعاي رهبريشان بر کوفه، بر مبناي سابقه گرويدن به اسلام و خدمات اسلامي و بالاتر از همه اعتبار و حيثيتي که پيامبر اسلام براي آنها قائل بود قرار داشت گروه مقتدر ديگر از رهبران قبيله اي تشکيل مي شد که دعاوي آنها بر طبق سنت جاهلي عربي، بر اساس ثروتشان و اعتبار قبائلي که آنها را رهبري مي کردند، قرار داشت.

در نتيجه در زمان عمر که قدرت قبيله اي منکوب شده بود و رهبران قبيله اي نمي توانستند قدرت خود را اعمال کنند در زمان عثمان برتري و رهبري به دست کساني افتاد که قدرت قبيله اي داشتند و يا متعلق به خاندان حاکم بودند.

و نسبت به موالي که اکثر آنها ايراني بودند و در زمان عثمان، اعراب رفتار شهروندان طبقه دوم را با آنها داشتند اعراب نه تنها بر عليه آنان اين طرز تفکر را که فاتح آنها هستند، تحميل مي کردند بلکه هم چنين موضع برتري نژادي را بر آنان اعمال مي نمودند و اين طبق دستوري بود که عثمان کتبا به عاملين خود در عراق نوشته بود اين امر به طور طبيعي احساس نارضايتي را در ميان موالي کوفه رشد مي داد.

البته بر اين ساخت جمعيتي، دو مشاهده ديگر را بايد افزود:

اولا ـ کوفه از همان آغاز يک شهر عربي اصيلي مانند مکه، مدينه و حتّي دمشق نبود و ثانيا اکثر مهاجرين اوليه کوفه، چه عرب و چه فارس دسته هاي نظامي بودند که اغلب خانواده همراه نداشتند و کلا براي مدتي به عنوان سپاهي آماده عمل، زندگي مي کردند طبيعي است که روحيه شديد انقلابي داشته باشند.

آري کوفه که مقصد امام (ع) بود، طوفاني بود نه تنها امروز طوفاني شده بود بلکه از زمان عثمان بارقه ها و برق انقلاب در آن هميشه مي زد کوفه در شورش و انقلاب بر عليه عثمان هيئت حاکمه سهم بزرگي داشت و عده زيادي از شورشيان قضيه عثمان، از کوفه بودند تا مدينه به محاصره عثمان آمدند و بودند تا عثمان کشته شد.

بالاخره کوفه، به جهت موقعيت خاصي که داشت دائما طوفاني بود جزر و مدهاي پياپي، جو کوفه را دائما عبوس و درهم و برهم نشان مي داد و از گردبادهاي سياسي انقلاب خيز دائما طوفان بهم مي پيچيد گر چه بخاطر استقبال گرمي که اهالي کوفه از امام به عمل آوردند و به نظر مي رسد که کوفه آمادگي آن را دارد که تسليم عدالت علي (ع) بشود ولي آن قدر امواج مخالف با وي به ستيزه آمد که شخصيت بي نظير همچون علي (ع) را خسته کرد، گاهي اصول طبقاتي و گاهي اصول قبيلگي گاهي ديگر موانع حزبي و در مرحله چهارم مزاحمات شخصي اشخاص هم با علي (ع) به ستيز برخاسته بود و سرانجام علي (ع) قرباني همين انقلاب شد.

ورود امام به کوفه

موکب امام در حالي که اشراف و بزرگان بصره، وي را همراهي مي کردند، وارد کوفه گرديد تمام اهل کوفه، قاريان و اشراف و بزرگان به استقبالش شتافتند و چنان از امام تجليل به عمل آوردند که در تارخي نوبنياد شهر کوفه بي سابقه بود از امام پرسيدند آيا در قصر نزول خواهند کرد، با تعجب فرمود: کدام قصر؟! «قصر خيال»؟ مرا به قصر خيال وارد نسازيد.

«قصر الخيال لا تنزلوا فيه= لا تنزلونيه»يعني «قصر دار الاماره» نگوئيد «قصر خبال» بگوئيد «خيال» آن حالتي است که بدن تعادل خود را از دست مي دهد و مانند آدم مست نمي تواند تعادل خود را حفظ کند.

سعد وقاص وقتي که قصر دارالاماره را در کوفه ساخت سران و رزمندگان اسلام که هنوز سرشار از ايمان بودند، آن قصر، را «قصر خيال» خواندنديعني نظر بر اين بود که اگر حاکم در اين قصر منزل کند تعادل فکري و اخلاقي خود را از دست مي دهد بخاطر فشار افکار عمومي بود که عمر دستور داد در آن قصر را آتش زدند، البته اعتراض بر قصر دارالاماره از اين جهت بود که در آن بروي مردم بسته بوده و مردم نمي توانند با حاکم تماس بگيرند و ساکنان آن از وضع و حال مردم تاريک مي مانند و ارتباط آنها با مردم قطع مي شود اين منشاء بسياري از خطرها است.

و لذا وقتي به امام (ع) پيشنهاد شد در هنگام ورود به کوفه که ايا در قصر دارالاماره منزل خواهد گزيد؟ فرمود: نه، آنجا فرود نيامد تا اينکه منزلي امام حسن (ع) براي او در رحبه کوفه تعيين فرمود.

امام به هنگام ورد به کوفه به مسجد اعظم تشريف برد و پس از اداي دو رکعت نماز تحيت. در ميان انبوه استقبال کنندگان بالاي منبر قرار گرفت، خطبه اي بدين شرح ايراد فرمود:

« فالحمد لله الذي نصر وليه و خذل عدوه و اعز الصادق المحق. و اذل الکاذب المبطل، عليکم يا اهل هذا المصر بتقوي الله و طاعة من اطاع الله من اهل بيت نبيکم الذين هم اولي بطاعتکم من

پس از حمد و ثناي پروردگار متعال فرمود سپاس خداوندي را که دوست خود را ياري داد و دشمن را درمانده و سرافکنده ساخت و راستگوي حق دار را عزيز کرده، و دروغگوي نادرست را خوار و زبون ساخت.

اي مردم اين شهر بر شما باد پرهيزگاري از خدا و پيروي آن کس که خدا را فرمانبردار است از خاندان پيامبرتان، آن کسانيکه آنان به فرمانبرداري سزاوارترند از کسانيکه فرمانروائي را به خود بندند به دروغ ادعاي آن کنند و مردم را بسوي خود خوانند و گويند به سوي ما آئيد و به فضيلت و برتري ما فضيلت جوئيد (يعني به وسيله آن فضائلي که در ما است برخود ما برتري جوئيد) و امر ما را انکار کنند و در حق ما با ما ستيزه کنند و حق ما را از ما جلوگيري کنند و به حقيقت چشيدند نتيجه بد آنچه را که به دست آوردند و زود باشد که بدتر از آن در آخرت ببينند.

از اينجا با آمدن امام به کوفه، بحراني ترين مرحله تاريخ کوفه آغاز شد البته آمدن امام (ع) به کوفه، نه از اين جهت بود که مي خواست آنجا را بجاي مدينه مرکز حکومت خود قرار دهد بلکه به همين منظور بود که حمايت بيشتر مردم کوفه را براي مقابله بسيار شديدتري با معاويه سازمان دهد خود امام در يکي از خطبه هايش به اين مطلب اشاره کرده است که آنجا مي فرمايد: اما والله ما اتيتکم اختيارا ولکن جئت اليکم سوقاً آگاه باشيد به خدا سوگند من به ميل خود به سوي شما نيامده ام بلکه از روي ناچاري بود.

جنگ جمل ثابت کرد قسمت اعظم کوفيان طرفدار علي (ع) هستند و اين برخلاف انتظار هم نبود زيرا اهالي کوفه اولين کساني بودند که با راهنمائي مالک اشتر با علي (ع) بيعت کرده بودند وليکن رهبران قبيله اي مانند اشعث بن قيس، جريربن عبدالله و سعدبن قيس و ديگر سنت گرايان جاهلي و طرفداران برتري نژادي که در طول حکومت عثمان به کوفه هجوم برده بودند. بدون شک همان ترسي را که مکيان و امويان از حکومت علي (ع) احساس مي کردند آنها نيز داشتند.

/ 1