کوشش های حسن الأمین در به ثمر رساندن اعیان الشیعه و تالیف مستدرکات آن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

کوشش های حسن الأمین در به ثمر رساندن اعیان الشیعه و تالیف مستدرکات آن - نسخه متنی

مهرداد عباسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

کتاب ماه دين -ش 65 ، اسفند 81

کوشش‌هاي حسن‌الامين در به ثمر رساندن اعيان­الشيعه و تاليف مستدرکات آن

مهرداد عباسي

در ميان آثار متعدد و متنوع سيد محسن امين، اعيان­الشيعه بيش از هر کتابي يادآور نام او و بهتر از هر تأليفي نشانگر وسعت و گستره معلومات اين مورخ و شرح حال‌نويس شيعي است و مهم­ترين اثر او به شمار مي­آيد. مؤلف در ساليان متمادي به فکر تدوين کتابي جامع درباره سرگذشت بزرگان شيعه دوازده امامي (به طور عام) بوده، تا اينکه با توکل به خداوند تصميم به تأليف کتابي گرفته است که شرح حال همه بزرگان شيعه اعم از صحابه، تابعين، و اهالي هر علم و فن را شامل گردد؛ به گونه­اي که از راويان، محدثان، قاريان، مفسران، فقيهان، حکيمان، متکلمان، واعظان و شاعران گرفته تا دانشمندان علوم لغت، صرف، نحو، بيان، منطق، رياضيات، طب و نجوم و حتي پادشاهان و وزيران، همگي در اين کتاب جايي داشته باشند. بنابراين، نويسنده تحقيقات خود را با ابعادي وسيع در سوريه، عراق و ايران انجام داده و کتب غيرشيعه را به منظور برطرف نمودن نقائص برخي منابع شيعي از نظر گذرانده است تا پژوهنده را از جستجوي ملال­آور در لابه­لاي کتب گوناگون تاريخ و تراجم بي­نياز گرداند.

اين دانشنامه گسترده که با هدف شناساندن هويت فرهنگي شيعه و يادآوري نقش اماميه در اعتلاي تمدن اسلامي تدوين شده است، حاوي سرگذشت و بررسي آرا و آثار 733، 11 نفر از ناموران شيعه ـ با توسعي در مفهوم شيعه اثناعشري ـ است که در 55 جلد سامان يافته است. جلد يکم، مقدمه­اي درباره شيعه و جلد دوم تا چهارم آن شامل شرح زندگاني و تاريخ چهارده معصوم عليهم­السلام است. شرح احوال شخصيت­هاي ديگر شيعه از جلد پنجم آغاز شده، تا جلد پنجاه و دوم به ترتيب الفبايي ادامه مي­يابد. مؤلف درباره روش کار خود در اين اثر چنين مي­نويسد: «در اين کتاب به شرح حال هيچ يک از معاصران زنده پرداخته نشده است. اسم­ها به ترتيب الفبايي قرار گرفته و در مورد هر فرد به ترتيب: نام، تاريخ ولادت و وفات، نسب، اقوال علما درباره او، سيره و احوالات وي و نمونه­هايي از شعر و نثر او ذکر گرديده است و گاهي به اقتضاي مقام، برخي امور و قضايا به طور مفصل بيان گشته و استنباط­هايي از حوادث ارائه شده است. هر چند بهتر بود که اسامي و مطالب فراموش شده، به طور مستقل در جلد يا جلدهايي در انتهاي کتاب و در قالب مستدرک ارائه مي­گرديد، اما از آنجا که ممکن بود اجل مهلت ندهد، موارد فراموش شده در هر جلد در انتهاي همان جلد آمده است.»

حسن امين و نقش او در چاپ اعيان­الشيعه

با وجود اين که مؤلف اثر گرانقدر اعيان­الشيعه، محسن امين است و در اين شکي نيست؛ به هيچ روي نمي­توان از زحمات فرزند محقق و دانشمند او، حسن امين، به سادگي گذشت؛ چنان که مي­توان ادعا کرد که اگر تلاش­هاي طاقت­فرساي چندين ساله وي نبود، محققان حداقل از دستيابي به نيمي از مطالب اين دايرة­المعارف بي­بهره مي­ماندند. حسن امين در سال­هاي آخر عمر پدر، هرگز او را تنها نگذاشت و هنگامي که کهولت، پدرش را ضعيف و رنجور ساخته بود، دستيار او در نگارش اعيان­الشيعه شد و اين مهم تا زمان مرگ او (1371 ق) ادامه داشت. وي در خاطراتش، دوران پس از مرگ پدر را اين گونه توصيف مي­کند: «وفات پدر مسئوليت سنگيني برعهده من نهاد. او تا زمان وفاتش تا پايان حرف «س» (جلد 35) را آماده براي چاپ داشت ولي بقيه ماده­ها به صورت دست نوشته و اکثراً درهم ريخته بودند، چنان که برخي شرح حال­ها ناقص مانده و برخي ديگر هنوز تأليف نشده بود» در واقع او در اين مسير با دو مشکل روبه­رو بود: يکي اتمام کار و ديگري به چاپ رساندن آن. در اين باره مي­نويسد: «سامان دادن نوشته­هاي پدر به دو دليل بسيار بعيد به نظر مي­رسيد: يکي اينکه جمع­آوري فيش­هاي پراکنده و مرتب کردن و تنظيم آنها در کنار يکديگر کار ساده­اي نبود؛ دوم اينکه چاپ اين مجموعه گسترده نياز به سرمايه­اي کلان داشت که هرگز در وسع من نبود و يافتن فردي که حاضر به سرمايه­گذاري در انتشار چنين مجموعه­اي باشد، دشوار مي­نمود.» او در جاي ديگر مطلب را چنين پي مي­گيرد: «اما به هر شکل ممکن شرح حال­هاي ناقص را تکميل نمودم و نانوشته­ها را نيز نگاشتم و توانستم در طي مدت چهار سال جلد 36 را از آغاز حرف «ش» به چاپ برسانم و گمان مي­کردم که روال به همين منوال ادامه مي­يابد، ولي مسائل مالي مشکلات بسياري بر سر راه من آفريد که با عزمي جزم و تصميمي استوار با همه آنها روبه­رو شدم و کار چاپ اعيان­الشيعه را تا پايان حرف «ي» به انجام رساندم.»

به گفته آقابزرگ طهراني در الذريعه (ج2، ص 248)، چاپ نخست اين کتاب از سال 1354 ق آغاز شد. اين اثر گرانسنگ تاکنون بارها انتشار يافته و تجديد چاپ شده است. اما آخرين چاپ و چاپ منقح و شکيل آن که به تصحيح، تخريج و همت بلند حسن­امين و در قطع رحلي به محققان ارائه شده است، در سال 1403 ق / 1983 م از سوي «دارالتعارف للمطبوعات» بيروت و در ده جلد به انجام رسيده است. وي در مقدمه اين چاپ مي­نويسد: «کتاب حاضر، چاپ پنجم اعيان­الشيعه، با شکل و ظاهري جديد است. بزرگان اهل فن و متخصصان همگي بر اين امر متفق بودند که اين کتاب با اين شکل و در همين قطع انتشار يابد.

شايان ذکر است که حسن­امين در همين سال­ها و همزمان با اشتغال به تنظيم و چاپ اعيان­الشيعه با مجله کويتي العربي همکاري داشته و مقالات تاريخي را در آن نشريه به چاپ مي­رسانده است. وي آثار فراواني از جمله الغزو المغولي، من بلد الي بلد، عصر حمدالمحمود و الحياة الشعرية في جبل عامل و الموسوعة الاسلامية را از خود به جاي گذاشته، که برخي از آنها را نيز در همين دوران تأليف کرده است.

او که به هنگام مرگ پدر، 45 سال از عمرش مي­گذشت، پس از به ثمر رساندن اعيان­الشيعه 65 سال داشت. خود او حالاتش را در آن زمان اين چنين بيان مي­کند: «گمان مي­کردم که پس از انجام کاري که بيش از دو دهه خواب راحت را از من ربوده بود، مي­توانم به استراحت بپردازم، چرا که در اين دوران ناملايماتي را چشيدم که مرا در انجام کار سست مي­کرد و از کساني که توقع نداشتم، برخوردهايي ديدم که من را از ادامه مسير نااميد مي­نمود و مجبور به همنشيني با افرادي نابخرد و نالايق شدم تا آنجا که به اين نتيجه رسيدم که از مردم کناره بگيرم و در کنجي خزيده، گوشه­اي عزلت برگزينم. به شکلي که مطالعه تنها دلخوشي و سرگرمي من در اين سال­ها گرديد.» تنها هدف حسن امين در اين دو دهه به نتيجه رساندن و ثمربخش نمودن زحمات پدر بود و هرگز به تأليف مستدرکي به طور مستقل نمي­انديشيد؛ چنان که مي­گويد: «در خلال مطالعاتم به مطالبي بسيار قيمتي و مهم در مورد افرادي که شرح حال­شان در اعيان آمده، برمي­خوردم و دائماً حسرت مي­خوردم که اي کاش قبل از چاپ کتاب، اين مطلب را مي­ديدم و به مطالب پدر مي­افزودم.»

تأليف مستدرکات أعيان‌الشيعه

مؤلف درباره نخستين سنگ بنا براي تأليف مستدرکاتي مستقل براي کتاب اعيان­الشيعه چنين مي­گويد: «مقاله­اي وزين در مجله­اي پژوهشي که درباره «افضل­الدين کاشاني» فيلسوف نگاشته شده بود، توجه مرا به خود جلب کرد. با مراجعه به اعيان­الشيعه متوجه شدم که شرح حال او توسط پدر بسيار مختصر آمده است. به همين خاطر اين مقاله را در مکاني ويژه از قفسه­هاي کتابخانه شخصي­ام قرار دادم، بدون اينکه کوچکترين نظري به تأليف مستدرکات داشته باشم؛ زيرا خاطرات تلخ مراحل مختلف تنظيم و طبع اعيان­الشيعه همواره ذهنم را آزار مي­داد و مرا از تصميم به هر گونه تأليفي باز مي­داشت. مدتي وضع به همين شکل بود تا اينکه کم­کم رنج و خستگي آن دوران را به فراموشي سپردم، چرا که شادماني محقق شدن وعده­اي که به پدر داده بودم و از طرفي رواج يافتن اعيان­الشيعه در ميان مردم و مشاهده آن در قفسه بسياري از کتابخانه­ها به تدريج اثر خود را بر روي من گذاشت و علاوه بر همه اينها اين احساس در من تقويت شده بود که چند سالي است بدون تأليف به سر برده­ام. در اين زمان بود که ابتدا به ياد شرح حال افضل­الدين کاشاني و پس از آن به ياد همه آن کساني افتادم که پس از وفات مؤلف اعيان­الشيعه درگذشته بودند. آنگاه به سراغ کتابخانه­ام رفتم و مطالب مربوط به شرح حال افضل­الدين کاشاني را در پوشه­اي نهاده، با خطي درشت روي آن نوشتم: «مستدرکات اعيان­الشيعه» همين پوشه بود که هسته اصلي تأليف اين مجموعه گرديد.»

دومين شرح حالي که امين نگاشت، شرح حال انديشمند بزرگ عرب، محمد شراره، بود که مدت زيادي از وفات او نمي­گذشت. پس از آن به سرگذشت ابراهيم شراره شاعر بزرگ جبل عاملي، پرداخت که ظاهراً در تأليف شرح حال او با مشکلاتي نظير طفره رفتن اطرافيان و نزديکان اين شاعر در ارائه آثار او روبه­رو شد. بدين ترتيب و به تدريج مطالب ديگر نيز فراهم آمد تا اينکه جلد اول مستدرکات اعيان­الشيعه شکل گرفت و پس از آن جلدهاي بعدي يک به يک نگاشته شد، به گونه­اي که تا شعبان 1413 چهار جلد از اين مجموعه به بازار آمد و جلد پنجم در حال آماده­سازي براي چاپ بود. مؤلف در جايي ديگر نحوه شکل­گيري اين کتاب را با عباراتي ديگر بيان مي­نمايد: «از آنجا که روش پدرم آن بود که شرح حال زندگان را نياورد، من نام افرادي را که پس از او درگذشته بودند، فراهم آورده، سرگذشت آنان را در اعيان­الشيعه نگاشتم و در پاورقي­ها اشاره کردم که اين شرح حال­ها از جمله مستدرکات اينجانب است. اما نتوانستم نام همه افرادي را که بايد شرح حال­شان ذکر مي­شد، گرد آورم. مدتي بعد همه را جمع­آوري نمودم و علاوه بر آن به اطلاعاتي جديد در مورد افرادي که قبلاً ياد شده بودند، دست يافتم و نيز متوجه شدم که بعضي اسامي از نظر مؤلف اعيان پوشيده مانده است. اينها همه بر روي هم مطالب فراواني را تشکيل مي­داد که لازم بود به اصل کتاب اعيان­الشيعه افزوده شود؛ لذا آن مطالب را در جلدي مستقل به نام مستدرکات اعيان­الشيعه تدوين نمودم.»

به طور خلاصه مي­توان گفت مستدرکات اعيان­الشيعه در بردارنده سه زمينه است: شرح حال کساني که بعد از وفات مؤلف اعيان­الشيعه از دنيا رفته­اند؛ شرح حال گذشتگاني که مؤلف اعيان آنان را از قلم انداخته است؛ و افزودن مطالب جديد به شرح حال افرادي که سرگذشت آنان در اعيان­الشيعه آمده است. امين براي فراهم آوردن اين اطلاعات زحمات فراواني را متحمل گرديد و مجبور شد به بسياري از کشورهاي عربي و اسلامي سفر کند. اولين کشوري را که او براي مسافرت علمي خود انتخاب کرد، ايران بود. وي براي عزيمت به اين کشورها و بهره­گيري از منابع کتابخانه­هاي آنها با مشکلات مالي نيز روبه­رو بود که به گونه­اي بر آنها فائق آمد.

نگاهي به مجموعه مستدرکات اعيان­الشيعه

جلد يکم

جلد نخست داراي 269 صفحه و نسبت به مجلدات بعدي داراي تعداد صفحات کمتري است. نويسنده در اين باره مي­آورد: «حجم جلد اول از ساير جلدها کمتر است، زيرا بيش از اين برايم مقدور نبود، اما از آن پس تصميم گرفتم که بر يک نظم و ترتيب پيش رفته، حجم باقي جلدها را در يک حدّ و اندازه نگاه دارم.»

در اين جلد شرح حال برخي از رجال سياسي انقلاب اسلامي ايران نظير عبدالحسين دستغيب (ص 81)، محمد بهشتي (ص 153)، محمدجواد باهنر (ص 169)، محمود طالقاني (ص 219)، مرتضي مطهري (ص 220) و نواب صفوي (ص 245) و همچنين بزرگان فرهنگ و ادب کشورمان نظير سعيد نفيسي (ص 44)، عباس اقبال آشتياني (ص 79)، علي­اکبر دهخدا (ص 113) و محمدتقي بهار (ص 154) به چشم مي­خورد که مسلماً سفر او به ايران قبل از تأليف اين جلد در ذکر شرح حال اين افراد بي­تأثير نبوده است.

نکته ديگر در جلد نخست آن است که گاهي به مدخل­هايي مانند «الخطاطون في­العهد الصفوي» (ص 36) برمي­خوريم که نه نام يک شخص که نام يک گروه از اشخاص است؛ براي مثال در ذيل اين عنوان خطاطان مشهور عصر صفوي معرفي شده­اند.

مؤلف ده صفحه پاياني کتاب را به «ملحق بالمستدرکات» اختصاص داده و در ابتداي آن نوشته است: «اين بخش شامل مقالاتي است که در قالب موضوع اصلي اعيان­الشيعه و مستدرکات آن يعني شرح حال و سرگذشت بزرگان شيعه نمي­گنجد، اما ارتباطي تنگاتنگ با اين موضوع دارد که به همين دليل اين مطالب را در بخشي جداگانه آورديم.»

او در مقدمه کتاب اظهار اميدواري مي­کند که به خواست خدا جلد دوم مستدرکات را نيز به خوانندگان تقديم نمايد. از عبارات او چنين برمي­آيد که چندان به بقاي عمر و توفيقش بر تأليف جلد دوم اميدي ندارد؛ چنان که پس از پايان جلد اول مي­نويسد: «اينک در جمادي­الثاني 1408 که اين کلمات را بر روي کاغذ مي­آورم، در آستانه 80 سالگي قرار دارم و همان طور که در مقدمه گفتم، اگر عمر اجازه دهد، مستدرکات ديگري را در جلد دوم عرضه خواهم کرد. با خوانندگان خداحافظي مي­کنم و اميدوارم که باز هم آنها را ملاقات کنم، اما نمي­دانم که آيا اجل مهلت مي­دهد يا خير.»

گفتني است ناشر مستدرکات اعيان­الشيعه نيز مانند اصل کتاب «دارالتعارف للمطبوعات» بيروت است که جلد نخست آن را در 1408 ق / 1987 م منتشر ساخته است.

جلد دوم

حسن امين در مقدمه اين جلد مراتب شکر خود را به دليل توفيق يافتن بر انتشار جلد دوم به درگاه خداوند ابراز مي­نمايد و با وجود کهولت سن همچنان اميدوار است که جلد سوم را هر چه زودتر روانه بازار کند. وي اين جلد را که شامل 373 صفحه است، در رمضان 1408 به دست ناشر سپرده و کتاب در 1409 ق / 1989 م به علاقه­مندان عرضه شده است.

در دومين جلد، گاهي مطالبي به طور استطرادي آمده است که مي­تواند براي محققان مفيد واقع شود. براي نمونه درباره شيخ محمد صالح برغاني که در اعيان­الشيعه (ج9، ص 269) شرح حال او آمده است، مطالب جديدي به قلم يکي از نوادگان او نگاشته شده است و در پي آن به بهانه ذکر نام شيخ محمد صالح، بحثي درباره آل برغاني صورت مي­گيرد که توضيحات مفصل درباره آن پنج صفحه از اين جلد را (ص 300 ـ 305) به خود اختصاص داده است. نمونه ديگر محمود بن حسين معروف به «کشاجم» است که مطالب جالبي درباره شهرت او (کشاجم) به نقل از يک پايان نامه دانشگاهي آمده که به طور مفصل در مورد آن بحث مي­کند. در ضمن اين بحث، به برخي لغزش­هاي مؤلف اعيان در شرح حال اين فرد اشاره شده است.

صفحات 356 تا آخر اين جلد مختص ملحقات است که بيشتر مربوط به مناقشات مؤلف با نويسندگان بعضي از کتب و مقالات است.

جلد سوم

اين جلد شامل 338 صفحه است و مقدمه آن در جمادي­الاول 1410 در بيروت نگاشته شده است، اما متأسفانه تاريخ انتشار کتاب مشخص نيست.

همانگونه که مؤلف در مقدمه به اين نکته اشاره مي­کند، تعداد قابل توجهي از مقالات اين جلد توسط ديگران تأليف شده است. مهم­ترين اين افراد (به ترتيب تعداد مقاله تأليف شده) عبدالحسين صالحي، شيخ محمد سمامي و سيد ابراهيم سيد علوي­اند. البته در برخي مواضع، به جاي آنکه مقاله­اي از اين افراد چاپ شود، عيناً مطالبي از کتاب­هاي آنان نظير رياحين الشيعه و بزرگان رامسر نقل شده است.

ملحقات اين جلد درباره پادشاه ايلخان، محمد خدابنده اولجايتو، و پايتخت او شهر سلطانيه است. در انتها نيز بخشي با نام «مستدرک علي المستدرکات» موجود است که موضوع آن بررسي ارتباط رسالةالغفران ابوالعلاء معرّي و کمدي الهي دانته است.

جلد چهارم

اين جلد که در 357 صفحه تنظيم شده به تاريخ 1412 ق / 1992 م انتشار يافته است. چهارمين جلد از اين مجموعه به شرح حال مفصل برخي از افراد پرداخته است که حاوي مطالب سودمندي است؛ مختار ثقفي (ص 175 ـ 189) و نادرشاه افشار (ص 189 ـ 212) از جمله اين افرادند که در ضمن شرح حال اولي درباره تاريخ واقعه کربلا و وقايع پس از آن و در ضمن بيان سرگذشت دومي درباره تاريخ ايران در زمان افشاريان مطالب مفيدي عرضه شده است. از موارد ديگر مقاله­اي درباره هشام بن حکم و آرا و مناظرات او به قلم محمدرضا جلالي است که در صفحات 213 تا 240 آمده است.

اما آنچه بيش از همه، صفحات اين جلد را به خود اختصاص داده است، بخشي است با نام «خاطرات زندگي حسن امين». او در اين بخش قصد نگارش زندگينامه يا گردآوري يادداشت­هاي پراکنده خود را نداشته، بلکه به دنبال بيان آن وقايعي بوده که بر زندگي او تأثير نهاده است. او درباره علت قرار گرفتن اين بخش در انتهاي جلد چهارم مي­نويسد: «ابتدا قصد داشتم چنين موضوعي را در پايان مستدرکات بياورم، اما از آنجا که زمان پايان يافتن مستدرکات مشخص نبود، تصميم به قرار دادن آن در اين جلد گرفتم و باقي آن را ـ که بيشتر در مورد چگونگي تأليف همين مستدرکات است ـ در جلدهاي بعدي تقديم خواهم کرد. آنچه را که امين در اين 113 صفحه آورده است، مي­توان بخش اعظمي از زندگينامه او به همراه ابراز و بيان حالات دروني خود در رويارويي با مسائل گوناگون ـ با تأکيد بر وقايع و حوادث سياسي، اجتماعي و فرهنگي روزگار حيات او در سوريه، لبنان و عراق ـ دانست.

جلد پنجم

مؤلف در مقدمه اين جلد 317 صفحه­اي آورده است: «تلاش­مان در جلد حاضر بر اين بوده که از مرزهاي مناطق عرب­نشين فراتر رفته، به تاريخ علم، انديشه، ادب، سياست و جنگ در کشورهاي اسلامي غير عربي نظير ايران، ترکيه، پاکستان و هند پرداخته شود». اين امر به وضوح از طريق مشاهده فهرست اين جلد نمايان مي­شود و به همين دليل است که مؤلف در ذيل اسامي آقامحمدخان قاجار (ص 7 ـ 62) و رضاشاه پهلوي (ص 168 ـ 217) به بررسي جزييات تاريخ ايران در دوران قاجاريه و پهلوي مي­پردازد.

اين جلد مانند همه جلدهاي ديگر از حرف «الف» آغاز شده، اما به خلاف همه آنها ـ که به حرف «ي» ختم مي­شود ـ با حرف «ع» به پايان رسيده است، که به نظر مي­رسد به دليل مراعات همساني و هماهنگي تعداد صفحات در جلدهاي يکم تا هفتم اين مجموعه باشد.

در اين جلد نيز همانند جلد سوم بعضي مقالات عيناً از کتب ديگران نقل شده يا توسط افرادي ديگر به نگارش درآمده است. تاريخ نشر پنجمين جلد 1414 ق / 1994 م است.

جلد ششم

جلد ششم داراي 342 صفحه و در 1415 ق / 1995 م منتشر گرديده است. در اين جلد تعداد اسامي ذکر شده، در مقايسه با جلدهاي ديگر بسيار زياد است و به همين دليل درباره هر فرد توضيحات کمتري آمده است. شاه اسماعيل صفوي (ص 26 ـ 71) از معدود کساني است که به طول مفصل به او پرداخته شده است.

در اين جلد از جلال­الدين همايي (ص 135)، غلامحسين مصاحب (ص 199)، محمد قريب (ص 294)، محمود راميار (ص 317) و مهرداد اوستا (ص 325) و ديگران سخن به ميان آمده است که از بزرگان علم و ادب و فرهنگ ايران زمين به شمار مي­آيند.

جلد هفتم

آخرين جلد از مجموعه مستدرکات اعيان­الشيعه در 379 صفحه و در سال 1416 ق / 1996 م انتشار يافته است. اين جلد از نظر نداشتن مقدمه و کثرت اسامي ذکر شده در آن، شبيه به جلد ششم است. از افرادي که شرح حالي طولاني براي آنان ذکر گرديده، مي­توان به محمد مصدق (ص 300 ـ 315) اشاره کرد.

صفحات 370 تا 379 جلد هفتم، ادامه خاطرات حسن امين را در خود جاي داده است که مي­توان آن را به معناي اتمام کار و پايان يافتن اين مجموعه دانست، خاصه آنکه در اين خاطرات، مؤلف از چگونگي تأليف مستدرکات و انگيزه خود از اين کار سخن مي­گويد. آخرين جلد، زماني به چاپ رسيده است که امين نودمين سال عمر خود را پشت سر مي­گذاشته است.

مجموعه­اي با نام ملاحق اعيان­الشيعه

چاپ اين مجموعه تک جلدي نيز همانند اعيان­الشيعه و مستدرکات آن مرهون تلاش­هاي حسن امين است، وي در مقدمه­اي که در سال 1410 ق براي ملاحق نوشته، آورده است: «پدرم بر اعيان­الشيعه مقدمه­اي نگاشت تا آراي باطل نسبت به شيعه را رد کند. اما آن، همه مطلب در اين باب نبود، وي قبل از انتشار جلد اول اعيان در پاسخ به تهمت­هاي نارواي وهابيان به شيعه، کتاب کشف الارتياب را نگاشت. همچنين در خلال چاپ پي­درپي جلدهاي بعدي آن، کتابي با نام نقض‌الوشيعة در رد افترائات موسي جارالله زمخشري نسبت به شيعه به رشته تحرير در آورد. از آنجا که موضوع اين دو کتاب، متناسب با مقدمه­هاي اعيان بود، تصميم گرفتم که آنها را به مجلدات آن بيفزايم تا آنچه در اين باب نوشته شده است، يکجا در اختيار خواننده قرار گيرد».

بنابراين مي­توان گفت که ملاحق اعيان­الشيعة مشتمل بر سه بخش است: بخش اول (ص 6 ـ 28) با عنوان «السيد محسن الامين في سيرة حياته» مقاله­اي است که دکتر وضاح شراره پس از چاپ جديد اعيان­الشيعه درباره مؤلف آن نگاشته است که بايد آن را ملحق به جلد دهم اعيان دانست. بخش دوم (ص 29 ـ 176) متن کامل کتاب کشف­الارتياب في­ابتاع محمد بن عبدالوهاب و بخش سوم (ص 177 ـ 312) متن کامل نقض‌الوشيعة في نقض عقائدالشيعه است که بايد اين دو اثر محسن امين را ملحق به نوشته­هاي او در جلد اول اعيان به حساب آورد.

اين کتاب در سال 1413 ق / 1993 م و مانند دو مجموعه قبلي در قطع رحلي و از سوي دارالتعارف للمطبوعات بيروت منتشر شده است.

سه نکته در پايان

1. از آنجا که مستدرکات اعيان­الشيعه به تدريج نگاشته شده و به چاپ رسيده است، طبيعي است که هرگاه مؤلف در طول مطالعات خود به مطلب جديدي درباره يکي از بزرگان برخورد مي­کرده، آن را در جلد بعدي قرار مي­داده است و به همين دليل است که هر جلد آن به طور مستقل از حرف «الف» آغاز و به حرف «ي» ختم مي­شود. به عنوان مثال نام ابن سينا علاوه بر آنکه در اعيان­الشيعه آمده است، در جلدهاي اول، دوم، پنجم و ششم مستدرکات نيز ذکر شده و در هر موضع مطلبي خاص درباره او نوشته شده است. بايد گفت که اين امر نقطه ضعفي براي اين مجموعه گرانبها به حساب مي­آيد. چرا که محقق براي آگاهي از شرح حال و نکات مهم مربوط به زندگي يک شخصيت مجبور است فهرست هر 7 جلد مستدرکات را از نظر بگذراند. به نظر مي­رسد همان­گونه که مجموعه اعيان­الشيعه از مزيت داشتن فهرستي مناسب به طور مستقل بهره مي­برد، تدوين کتابي با عنوان «فهارس مستدرکات اعيان­الشيعه» يا «مستدرک فهارس اعيان­الشيعه» بتواند تا حدود زيادي اين نقيصه را برطرف سازد.

2. در ذيل برخي شرح حال­ها مطالبي به طور مستقيم و بدون هيچ کم و کاست، از يک کتاب نقل شده است. مانند توضيحاتي در مورد سيد مرتضي در جلد پنجم، صفحات 276 تا 313. به منظور پرهيز از تکرار و اطالعه کلام شايد بهتر مي­بود که مطلب به صورت خلاصه و گزيده آورده شود يا حتي در برخي موارد مؤلف به ذکر منبع و ارجاع به آن بسنده نمايد.

3. حسن امين، مستدرکات را در روزگاري تأليف کرده که مسلماً اصول دايرة­المعارف­نگاري به مراتب بيش از زمان حيات پدرش مورد ملاحظه قرار مي­گرفته است. بنابراين شايسته بود که دست کم در بعضي جلدها نام نويسندگان مقالات و نيز نام منابعي که مطالب برداشته شده از آنها به طور کامل به عنوان يک مقاله در مستدرکات آمده است، در محلي مخصوص ذکر مي­شد تا براي خوانندگان اين توهم پيش نيايد که مقالات موجود در اين کتاب، همگي به قلم حسن امين است.

/ 1