بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
کتاب ماه دين -ش 65 ، اسفند 81 کوششهاي حسنالامين در به ثمر رساندن اعيانالشيعه و تاليف مستدرکات آن مهرداد عباسي در ميان آثار متعدد و متنوع سيد محسن امين، اعيانالشيعه بيش از هر کتابي يادآور نام او و بهتر از هر تأليفي نشانگر وسعت و گستره معلومات اين مورخ و شرح حالنويس شيعي است و مهمترين اثر او به شمار ميآيد. مؤلف در ساليان متمادي به فکر تدوين کتابي جامع درباره سرگذشت بزرگان شيعه دوازده امامي (به طور عام) بوده، تا اينکه با توکل به خداوند تصميم به تأليف کتابي گرفته است که شرح حال همه بزرگان شيعه اعم از صحابه، تابعين، و اهالي هر علم و فن را شامل گردد؛ به گونهاي که از راويان، محدثان، قاريان، مفسران، فقيهان، حکيمان، متکلمان، واعظان و شاعران گرفته تا دانشمندان علوم لغت، صرف، نحو، بيان، منطق، رياضيات، طب و نجوم و حتي پادشاهان و وزيران، همگي در اين کتاب جايي داشته باشند. بنابراين، نويسنده تحقيقات خود را با ابعادي وسيع در سوريه، عراق و ايران انجام داده و کتب غيرشيعه را به منظور برطرف نمودن نقائص برخي منابع شيعي از نظر گذرانده است تا پژوهنده را از جستجوي ملالآور در لابهلاي کتب گوناگون تاريخ و تراجم بينياز گرداند. اين دانشنامه گسترده که با هدف شناساندن هويت فرهنگي شيعه و يادآوري نقش اماميه در اعتلاي تمدن اسلامي تدوين شده است، حاوي سرگذشت و بررسي آرا و آثار 733، 11 نفر از ناموران شيعه ـ با توسعي در مفهوم شيعه اثناعشري ـ است که در 55 جلد سامان يافته است. جلد يکم، مقدمهاي درباره شيعه و جلد دوم تا چهارم آن شامل شرح زندگاني و تاريخ چهارده معصوم عليهمالسلام است. شرح احوال شخصيتهاي ديگر شيعه از جلد پنجم آغاز شده، تا جلد پنجاه و دوم به ترتيب الفبايي ادامه مييابد. مؤلف درباره روش کار خود در اين اثر چنين مينويسد: «در اين کتاب به شرح حال هيچ يک از معاصران زنده پرداخته نشده است. اسمها به ترتيب الفبايي قرار گرفته و در مورد هر فرد به ترتيب: نام، تاريخ ولادت و وفات، نسب، اقوال علما درباره او، سيره و احوالات وي و نمونههايي از شعر و نثر او ذکر گرديده است و گاهي به اقتضاي مقام، برخي امور و قضايا به طور مفصل بيان گشته و استنباطهايي از حوادث ارائه شده است. هر چند بهتر بود که اسامي و مطالب فراموش شده، به طور مستقل در جلد يا جلدهايي در انتهاي کتاب و در قالب مستدرک ارائه ميگرديد، اما از آنجا که ممکن بود اجل مهلت ندهد، موارد فراموش شده در هر جلد در انتهاي همان جلد آمده است.»
حسن امين و نقش او در چاپ اعيانالشيعه
با وجود اين که مؤلف اثر گرانقدر اعيانالشيعه، محسن امين است و در اين شکي نيست؛ به هيچ روي نميتوان از زحمات فرزند محقق و دانشمند او، حسن امين، به سادگي گذشت؛ چنان که ميتوان ادعا کرد که اگر تلاشهاي طاقتفرساي چندين ساله وي نبود، محققان حداقل از دستيابي به نيمي از مطالب اين دايرةالمعارف بيبهره ميماندند. حسن امين در سالهاي آخر عمر پدر، هرگز او را تنها نگذاشت و هنگامي که کهولت، پدرش را ضعيف و رنجور ساخته بود، دستيار او در نگارش اعيانالشيعه شد و اين مهم تا زمان مرگ او (1371 ق) ادامه داشت. وي در خاطراتش، دوران پس از مرگ پدر را اين گونه توصيف ميکند: «وفات پدر مسئوليت سنگيني برعهده من نهاد. او تا زمان وفاتش تا پايان حرف «س» (جلد 35) را آماده براي چاپ داشت ولي بقيه مادهها به صورت دست نوشته و اکثراً درهم ريخته بودند، چنان که برخي شرح حالها ناقص مانده و برخي ديگر هنوز تأليف نشده بود» در واقع او در اين مسير با دو مشکل روبهرو بود: يکي اتمام کار و ديگري به چاپ رساندن آن. در اين باره مينويسد: «سامان دادن نوشتههاي پدر به دو دليل بسيار بعيد به نظر ميرسيد: يکي اينکه جمعآوري فيشهاي پراکنده و مرتب کردن و تنظيم آنها در کنار يکديگر کار سادهاي نبود؛ دوم اينکه چاپ اين مجموعه گسترده نياز به سرمايهاي کلان داشت که هرگز در وسع من نبود و يافتن فردي که حاضر به سرمايهگذاري در انتشار چنين مجموعهاي باشد، دشوار مينمود.» او در جاي ديگر مطلب را چنين پي ميگيرد: «اما به هر شکل ممکن شرح حالهاي ناقص را تکميل نمودم و نانوشتهها را نيز نگاشتم و توانستم در طي مدت چهار سال جلد 36 را از آغاز حرف «ش» به چاپ برسانم و گمان ميکردم که روال به همين منوال ادامه مييابد، ولي مسائل مالي مشکلات بسياري بر سر راه من آفريد که با عزمي جزم و تصميمي استوار با همه آنها روبهرو شدم و کار چاپ اعيانالشيعه را تا پايان حرف «ي» به انجام رساندم.» به گفته آقابزرگ طهراني در الذريعه (ج2، ص 248)، چاپ نخست اين کتاب از سال 1354 ق آغاز شد. اين اثر گرانسنگ تاکنون بارها انتشار يافته و تجديد چاپ شده است. اما آخرين چاپ و چاپ منقح و شکيل آن که به تصحيح، تخريج و همت بلند حسنامين و در قطع رحلي به محققان ارائه شده است، در سال 1403 ق / 1983 م از سوي «دارالتعارف للمطبوعات» بيروت و در ده جلد به انجام رسيده است. وي در مقدمه اين چاپ مينويسد: «کتاب حاضر، چاپ پنجم اعيانالشيعه، با شکل و ظاهري جديد است. بزرگان اهل فن و متخصصان همگي بر اين امر متفق بودند که اين کتاب با اين شکل و در همين قطع انتشار يابد. شايان ذکر است که حسنامين در همين سالها و همزمان با اشتغال به تنظيم و چاپ اعيانالشيعه با مجله کويتي العربي همکاري داشته و مقالات تاريخي را در آن نشريه به چاپ ميرسانده است. وي آثار فراواني از جمله الغزو المغولي، من بلد الي بلد، عصر حمدالمحمود و الحياة الشعرية في جبل عامل و الموسوعة الاسلامية را از خود به جاي گذاشته، که برخي از آنها را نيز در همين دوران تأليف کرده است. او که به هنگام مرگ پدر، 45 سال از عمرش ميگذشت، پس از به ثمر رساندن اعيانالشيعه 65 سال داشت. خود او حالاتش را در آن زمان اين چنين بيان ميکند: «گمان ميکردم که پس از انجام کاري که بيش از دو دهه خواب راحت را از من ربوده بود، ميتوانم به استراحت بپردازم، چرا که در اين دوران ناملايماتي را چشيدم که مرا در انجام کار سست ميکرد و از کساني که توقع نداشتم، برخوردهايي ديدم که من را از ادامه مسير نااميد مينمود و مجبور به همنشيني با افرادي نابخرد و نالايق شدم تا آنجا که به اين نتيجه رسيدم که از مردم کناره بگيرم و در کنجي خزيده، گوشهاي عزلت برگزينم. به شکلي که مطالعه تنها دلخوشي و سرگرمي من در اين سالها گرديد.» تنها هدف حسن امين در اين دو دهه به نتيجه رساندن و ثمربخش نمودن زحمات پدر بود و هرگز به تأليف مستدرکي به طور مستقل نميانديشيد؛ چنان که ميگويد: «در خلال مطالعاتم به مطالبي بسيار قيمتي و مهم در مورد افرادي که شرح حالشان در اعيان آمده، برميخوردم و دائماً حسرت ميخوردم که اي کاش قبل از چاپ کتاب، اين مطلب را ميديدم و به مطالب پدر ميافزودم.»
تأليف مستدرکات أعيانالشيعه
مؤلف درباره نخستين سنگ بنا براي تأليف مستدرکاتي مستقل براي کتاب اعيانالشيعه چنين ميگويد: «مقالهاي وزين در مجلهاي پژوهشي که درباره «افضلالدين کاشاني» فيلسوف نگاشته شده بود، توجه مرا به خود جلب کرد. با مراجعه به اعيانالشيعه متوجه شدم که شرح حال او توسط پدر بسيار مختصر آمده است. به همين خاطر اين مقاله را در مکاني ويژه از قفسههاي کتابخانه شخصيام قرار دادم، بدون اينکه کوچکترين نظري به تأليف مستدرکات داشته باشم؛ زيرا خاطرات تلخ مراحل مختلف تنظيم و طبع اعيانالشيعه همواره ذهنم را آزار ميداد و مرا از تصميم به هر گونه تأليفي باز ميداشت. مدتي وضع به همين شکل بود تا اينکه کمکم رنج و خستگي آن دوران را به فراموشي سپردم، چرا که شادماني محقق شدن وعدهاي که به پدر داده بودم و از طرفي رواج يافتن اعيانالشيعه در ميان مردم و مشاهده آن در قفسه بسياري از کتابخانهها به تدريج اثر خود را بر روي من گذاشت و علاوه بر همه اينها اين احساس در من تقويت شده بود که چند سالي است بدون تأليف به سر بردهام. در اين زمان بود که ابتدا به ياد شرح حال افضلالدين کاشاني و پس از آن به ياد همه آن کساني افتادم که پس از وفات مؤلف اعيانالشيعه درگذشته بودند. آنگاه به سراغ کتابخانهام رفتم و مطالب مربوط به شرح حال افضلالدين کاشاني را در پوشهاي نهاده، با خطي درشت روي آن نوشتم: «مستدرکات اعيانالشيعه» همين پوشه بود که هسته اصلي تأليف اين مجموعه گرديد.» دومين شرح حالي که امين نگاشت، شرح حال انديشمند بزرگ عرب، محمد شراره، بود که مدت زيادي از وفات او نميگذشت. پس از آن به سرگذشت ابراهيم شراره شاعر بزرگ جبل عاملي، پرداخت که ظاهراً در تأليف شرح حال او با مشکلاتي نظير طفره رفتن اطرافيان و نزديکان اين شاعر در ارائه آثار او روبهرو شد. بدين ترتيب و به تدريج مطالب ديگر نيز فراهم آمد تا اينکه جلد اول مستدرکات اعيانالشيعه شکل گرفت و پس از آن جلدهاي بعدي يک به يک نگاشته شد، به گونهاي که تا شعبان 1413 چهار جلد از اين مجموعه به بازار آمد و جلد پنجم در حال آمادهسازي براي چاپ بود. مؤلف در جايي ديگر نحوه شکلگيري اين کتاب را با عباراتي ديگر بيان مينمايد: «از آنجا که روش پدرم آن بود که شرح حال زندگان را نياورد، من نام افرادي را که پس از او درگذشته بودند، فراهم آورده، سرگذشت آنان را در اعيانالشيعه نگاشتم و در پاورقيها اشاره کردم که اين شرح حالها از جمله مستدرکات اينجانب است. اما نتوانستم نام همه افرادي را که بايد شرح حالشان ذکر ميشد، گرد آورم. مدتي بعد همه را جمعآوري نمودم و علاوه بر آن به اطلاعاتي جديد در مورد افرادي که قبلاً ياد شده بودند، دست يافتم و نيز متوجه شدم که بعضي اسامي از نظر مؤلف اعيان پوشيده مانده است. اينها همه بر روي هم مطالب فراواني را تشکيل ميداد که لازم بود به اصل کتاب اعيانالشيعه افزوده شود؛ لذا آن مطالب را در جلدي مستقل به نام مستدرکات اعيانالشيعه تدوين نمودم.» به طور خلاصه ميتوان گفت مستدرکات اعيانالشيعه در بردارنده سه زمينه است: شرح حال کساني که بعد از وفات مؤلف اعيانالشيعه از دنيا رفتهاند؛ شرح حال گذشتگاني که مؤلف اعيان آنان را از قلم انداخته است؛ و افزودن مطالب جديد به شرح حال افرادي که سرگذشت آنان در اعيانالشيعه آمده است. امين براي فراهم آوردن اين اطلاعات زحمات فراواني را متحمل گرديد و مجبور شد به بسياري از کشورهاي عربي و اسلامي سفر کند. اولين کشوري را که او براي مسافرت علمي خود انتخاب کرد، ايران بود. وي براي عزيمت به اين کشورها و بهرهگيري از منابع کتابخانههاي آنها با مشکلات مالي نيز روبهرو بود که به گونهاي بر آنها فائق آمد.
نگاهي به مجموعه مستدرکات اعيانالشيعه
جلد يکم
جلد نخست داراي 269 صفحه و نسبت به مجلدات بعدي داراي تعداد صفحات کمتري است. نويسنده در اين باره ميآورد: «حجم جلد اول از ساير جلدها کمتر است، زيرا بيش از اين برايم مقدور نبود، اما از آن پس تصميم گرفتم که بر يک نظم و ترتيب پيش رفته، حجم باقي جلدها را در يک حدّ و اندازه نگاه دارم.» در اين جلد شرح حال برخي از رجال سياسي انقلاب اسلامي ايران نظير عبدالحسين دستغيب (ص 81)، محمد بهشتي (ص 153)، محمدجواد باهنر (ص 169)، محمود طالقاني (ص 219)، مرتضي مطهري (ص 220) و نواب صفوي (ص 245) و همچنين بزرگان فرهنگ و ادب کشورمان نظير سعيد نفيسي (ص 44)، عباس اقبال آشتياني (ص 79)، علياکبر دهخدا (ص 113) و محمدتقي بهار (ص 154) به چشم ميخورد که مسلماً سفر او به ايران قبل از تأليف اين جلد در ذکر شرح حال اين افراد بيتأثير نبوده است. نکته ديگر در جلد نخست آن است که گاهي به مدخلهايي مانند «الخطاطون فيالعهد الصفوي» (ص 36) برميخوريم که نه نام يک شخص که نام يک گروه از اشخاص است؛ براي مثال در ذيل اين عنوان خطاطان مشهور عصر صفوي معرفي شدهاند. مؤلف ده صفحه پاياني کتاب را به «ملحق بالمستدرکات» اختصاص داده و در ابتداي آن نوشته است: «اين بخش شامل مقالاتي است که در قالب موضوع اصلي اعيانالشيعه و مستدرکات آن يعني شرح حال و سرگذشت بزرگان شيعه نميگنجد، اما ارتباطي تنگاتنگ با اين موضوع دارد که به همين دليل اين مطالب را در بخشي جداگانه آورديم.» او در مقدمه کتاب اظهار اميدواري ميکند که به خواست خدا جلد دوم مستدرکات را نيز به خوانندگان تقديم نمايد. از عبارات او چنين برميآيد که چندان به بقاي عمر و توفيقش بر تأليف جلد دوم اميدي ندارد؛ چنان که پس از پايان جلد اول مينويسد: «اينک در جماديالثاني 1408 که اين کلمات را بر روي کاغذ ميآورم، در آستانه 80 سالگي قرار دارم و همان طور که در مقدمه گفتم، اگر عمر اجازه دهد، مستدرکات ديگري را در جلد دوم عرضه خواهم کرد. با خوانندگان خداحافظي ميکنم و اميدوارم که باز هم آنها را ملاقات کنم، اما نميدانم که آيا اجل مهلت ميدهد يا خير.» گفتني است ناشر مستدرکات اعيانالشيعه نيز مانند اصل کتاب «دارالتعارف للمطبوعات» بيروت است که جلد نخست آن را در 1408 ق / 1987 م منتشر ساخته است.
جلد دوم
حسن امين در مقدمه اين جلد مراتب شکر خود را به دليل توفيق يافتن بر انتشار جلد دوم به درگاه خداوند ابراز مينمايد و با وجود کهولت سن همچنان اميدوار است که جلد سوم را هر چه زودتر روانه بازار کند. وي اين جلد را که شامل 373 صفحه است، در رمضان 1408 به دست ناشر سپرده و کتاب در 1409 ق / 1989 م به علاقهمندان عرضه شده است. در دومين جلد، گاهي مطالبي به طور استطرادي آمده است که ميتواند براي محققان مفيد واقع شود. براي نمونه درباره شيخ محمد صالح برغاني که در اعيانالشيعه (ج9، ص 269) شرح حال او آمده است، مطالب جديدي به قلم يکي از نوادگان او نگاشته شده است و در پي آن به بهانه ذکر نام شيخ محمد صالح، بحثي درباره آل برغاني صورت ميگيرد که توضيحات مفصل درباره آن پنج صفحه از اين جلد را (ص 300 ـ 305) به خود اختصاص داده است. نمونه ديگر محمود بن حسين معروف به «کشاجم» است که مطالب جالبي درباره شهرت او (کشاجم) به نقل از يک پايان نامه دانشگاهي آمده که به طور مفصل در مورد آن بحث ميکند. در ضمن اين بحث، به برخي لغزشهاي مؤلف اعيان در شرح حال اين فرد اشاره شده است. صفحات 356 تا آخر اين جلد مختص ملحقات است که بيشتر مربوط به مناقشات مؤلف با نويسندگان بعضي از کتب و مقالات است.
جلد سوم
اين جلد شامل 338 صفحه است و مقدمه آن در جماديالاول 1410 در بيروت نگاشته شده است، اما متأسفانه تاريخ انتشار کتاب مشخص نيست. همانگونه که مؤلف در مقدمه به اين نکته اشاره ميکند، تعداد قابل توجهي از مقالات اين جلد توسط ديگران تأليف شده است. مهمترين اين افراد (به ترتيب تعداد مقاله تأليف شده) عبدالحسين صالحي، شيخ محمد سمامي و سيد ابراهيم سيد علوياند. البته در برخي مواضع، به جاي آنکه مقالهاي از اين افراد چاپ شود، عيناً مطالبي از کتابهاي آنان نظير رياحين الشيعه و بزرگان رامسر نقل شده است. ملحقات اين جلد درباره پادشاه ايلخان، محمد خدابنده اولجايتو، و پايتخت او شهر سلطانيه است. در انتها نيز بخشي با نام «مستدرک علي المستدرکات» موجود است که موضوع آن بررسي ارتباط رسالةالغفران ابوالعلاء معرّي و کمدي الهي دانته است.
جلد چهارم
اين جلد که در 357 صفحه تنظيم شده به تاريخ 1412 ق / 1992 م انتشار يافته است. چهارمين جلد از اين مجموعه به شرح حال مفصل برخي از افراد پرداخته است که حاوي مطالب سودمندي است؛ مختار ثقفي (ص 175 ـ 189) و نادرشاه افشار (ص 189 ـ 212) از جمله اين افرادند که در ضمن شرح حال اولي درباره تاريخ واقعه کربلا و وقايع پس از آن و در ضمن بيان سرگذشت دومي درباره تاريخ ايران در زمان افشاريان مطالب مفيدي عرضه شده است. از موارد ديگر مقالهاي درباره هشام بن حکم و آرا و مناظرات او به قلم محمدرضا جلالي است که در صفحات 213 تا 240 آمده است. اما آنچه بيش از همه، صفحات اين جلد را به خود اختصاص داده است، بخشي است با نام «خاطرات زندگي حسن امين». او در اين بخش قصد نگارش زندگينامه يا گردآوري يادداشتهاي پراکنده خود را نداشته، بلکه به دنبال بيان آن وقايعي بوده که بر زندگي او تأثير نهاده است. او درباره علت قرار گرفتن اين بخش در انتهاي جلد چهارم مينويسد: «ابتدا قصد داشتم چنين موضوعي را در پايان مستدرکات بياورم، اما از آنجا که زمان پايان يافتن مستدرکات مشخص نبود، تصميم به قرار دادن آن در اين جلد گرفتم و باقي آن را ـ که بيشتر در مورد چگونگي تأليف همين مستدرکات است ـ در جلدهاي بعدي تقديم خواهم کرد. آنچه را که امين در اين 113 صفحه آورده است، ميتوان بخش اعظمي از زندگينامه او به همراه ابراز و بيان حالات دروني خود در رويارويي با مسائل گوناگون ـ با تأکيد بر وقايع و حوادث سياسي، اجتماعي و فرهنگي روزگار حيات او در سوريه، لبنان و عراق ـ دانست.
جلد پنجم
مؤلف در مقدمه اين جلد 317 صفحهاي آورده است: «تلاشمان در جلد حاضر بر اين بوده که از مرزهاي مناطق عربنشين فراتر رفته، به تاريخ علم، انديشه، ادب، سياست و جنگ در کشورهاي اسلامي غير عربي نظير ايران، ترکيه، پاکستان و هند پرداخته شود». اين امر به وضوح از طريق مشاهده فهرست اين جلد نمايان ميشود و به همين دليل است که مؤلف در ذيل اسامي آقامحمدخان قاجار (ص 7 ـ 62) و رضاشاه پهلوي (ص 168 ـ 217) به بررسي جزييات تاريخ ايران در دوران قاجاريه و پهلوي ميپردازد. اين جلد مانند همه جلدهاي ديگر از حرف «الف» آغاز شده، اما به خلاف همه آنها ـ که به حرف «ي» ختم ميشود ـ با حرف «ع» به پايان رسيده است، که به نظر ميرسد به دليل مراعات همساني و هماهنگي تعداد صفحات در جلدهاي يکم تا هفتم اين مجموعه باشد. در اين جلد نيز همانند جلد سوم بعضي مقالات عيناً از کتب ديگران نقل شده يا توسط افرادي ديگر به نگارش درآمده است. تاريخ نشر پنجمين جلد 1414 ق / 1994 م است.
جلد ششم
جلد ششم داراي 342 صفحه و در 1415 ق / 1995 م منتشر گرديده است. در اين جلد تعداد اسامي ذکر شده، در مقايسه با جلدهاي ديگر بسيار زياد است و به همين دليل درباره هر فرد توضيحات کمتري آمده است. شاه اسماعيل صفوي (ص 26 ـ 71) از معدود کساني است که به طول مفصل به او پرداخته شده است. در اين جلد از جلالالدين همايي (ص 135)، غلامحسين مصاحب (ص 199)، محمد قريب (ص 294)، محمود راميار (ص 317) و مهرداد اوستا (ص 325) و ديگران سخن به ميان آمده است که از بزرگان علم و ادب و فرهنگ ايران زمين به شمار ميآيند.
جلد هفتم
آخرين جلد از مجموعه مستدرکات اعيانالشيعه در 379 صفحه و در سال 1416 ق / 1996 م انتشار يافته است. اين جلد از نظر نداشتن مقدمه و کثرت اسامي ذکر شده در آن، شبيه به جلد ششم است. از افرادي که شرح حالي طولاني براي آنان ذکر گرديده، ميتوان به محمد مصدق (ص 300 ـ 315) اشاره کرد. صفحات 370 تا 379 جلد هفتم، ادامه خاطرات حسن امين را در خود جاي داده است که ميتوان آن را به معناي اتمام کار و پايان يافتن اين مجموعه دانست، خاصه آنکه در اين خاطرات، مؤلف از چگونگي تأليف مستدرکات و انگيزه خود از اين کار سخن ميگويد. آخرين جلد، زماني به چاپ رسيده است که امين نودمين سال عمر خود را پشت سر ميگذاشته است.
مجموعهاي با نام ملاحق اعيانالشيعه
چاپ اين مجموعه تک جلدي نيز همانند اعيانالشيعه و مستدرکات آن مرهون تلاشهاي حسن امين است، وي در مقدمهاي که در سال 1410 ق براي ملاحق نوشته، آورده است: «پدرم بر اعيانالشيعه مقدمهاي نگاشت تا آراي باطل نسبت به شيعه را رد کند. اما آن، همه مطلب در اين باب نبود، وي قبل از انتشار جلد اول اعيان در پاسخ به تهمتهاي نارواي وهابيان به شيعه، کتاب کشف الارتياب را نگاشت. همچنين در خلال چاپ پيدرپي جلدهاي بعدي آن، کتابي با نام نقضالوشيعة در رد افترائات موسي جارالله زمخشري نسبت به شيعه به رشته تحرير در آورد. از آنجا که موضوع اين دو کتاب، متناسب با مقدمههاي اعيان بود، تصميم گرفتم که آنها را به مجلدات آن بيفزايم تا آنچه در اين باب نوشته شده است، يکجا در اختيار خواننده قرار گيرد». بنابراين ميتوان گفت که ملاحق اعيانالشيعة مشتمل بر سه بخش است: بخش اول (ص 6 ـ 28) با عنوان «السيد محسن الامين في سيرة حياته» مقالهاي است که دکتر وضاح شراره پس از چاپ جديد اعيانالشيعه درباره مؤلف آن نگاشته است که بايد آن را ملحق به جلد دهم اعيان دانست. بخش دوم (ص 29 ـ 176) متن کامل کتاب کشفالارتياب فيابتاع محمد بن عبدالوهاب و بخش سوم (ص 177 ـ 312) متن کامل نقضالوشيعة في نقض عقائدالشيعه است که بايد اين دو اثر محسن امين را ملحق به نوشتههاي او در جلد اول اعيان به حساب آورد. اين کتاب در سال 1413 ق / 1993 م و مانند دو مجموعه قبلي در قطع رحلي و از سوي دارالتعارف للمطبوعات بيروت منتشر شده است.
سه نکته در پايان
1. از آنجا که مستدرکات اعيانالشيعه به تدريج نگاشته شده و به چاپ رسيده است، طبيعي است که هرگاه مؤلف در طول مطالعات خود به مطلب جديدي درباره يکي از بزرگان برخورد ميکرده، آن را در جلد بعدي قرار ميداده است و به همين دليل است که هر جلد آن به طور مستقل از حرف «الف» آغاز و به حرف «ي» ختم ميشود. به عنوان مثال نام ابن سينا علاوه بر آنکه در اعيانالشيعه آمده است، در جلدهاي اول، دوم، پنجم و ششم مستدرکات نيز ذکر شده و در هر موضع مطلبي خاص درباره او نوشته شده است. بايد گفت که اين امر نقطه ضعفي براي اين مجموعه گرانبها به حساب ميآيد. چرا که محقق براي آگاهي از شرح حال و نکات مهم مربوط به زندگي يک شخصيت مجبور است فهرست هر 7 جلد مستدرکات را از نظر بگذراند. به نظر ميرسد همانگونه که مجموعه اعيانالشيعه از مزيت داشتن فهرستي مناسب به طور مستقل بهره ميبرد، تدوين کتابي با عنوان «فهارس مستدرکات اعيانالشيعه» يا «مستدرک فهارس اعيانالشيعه» بتواند تا حدود زيادي اين نقيصه را برطرف سازد. 2. در ذيل برخي شرح حالها مطالبي به طور مستقيم و بدون هيچ کم و کاست، از يک کتاب نقل شده است. مانند توضيحاتي در مورد سيد مرتضي در جلد پنجم، صفحات 276 تا 313. به منظور پرهيز از تکرار و اطالعه کلام شايد بهتر ميبود که مطلب به صورت خلاصه و گزيده آورده شود يا حتي در برخي موارد مؤلف به ذکر منبع و ارجاع به آن بسنده نمايد. 3. حسن امين، مستدرکات را در روزگاري تأليف کرده که مسلماً اصول دايرةالمعارفنگاري به مراتب بيش از زمان حيات پدرش مورد ملاحظه قرار ميگرفته است. بنابراين شايسته بود که دست کم در بعضي جلدها نام نويسندگان مقالات و نيز نام منابعي که مطالب برداشته شده از آنها به طور کامل به عنوان يک مقاله در مستدرکات آمده است، در محلي مخصوص ذکر ميشد تا براي خوانندگان اين توهم پيش نيايد که مقالات موجود در اين کتاب، همگي به قلم حسن امين است.